وله بردالله مضجعه

وله بردالله مضجعه زنهار خوارگان را زنهار خوار دار پیوند و عهدشان همه نا استوار دار هر زر که دشمنی دهد و گل که ناکسی…

ادامه مطلب

وله فی‌الطامات

وله فی‌الطامات ای دل، تویی و من، بنشین کژ، بگوی راست تا ز آفرینش تو جهان آفرین چه خواست؟ گر خواب و خورد بود مراد،…

ادامه مطلب

وله روح‌الله روحه دوم

وله روح‌الله روحه دوم بر آستان در او کسی که راهش هست قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست به راستی سر ازین دامگاه دامن‌گیر…

ادامه مطلب

وله فی‌المناجات سوم

وله فی‌المناجات سوم گر گناهی کردم و دارم، خداوندا، ببخش چون گنه را عذر می‌آرم، خداوندا، ببخش پای خجلت را روایی نیست بر درگاه تو…

ادامه مطلب

وله روح‌الله روحه

وله روح‌الله روحه مباش بندهٔ آن کز غم تو آزادست غمش مخور، که به غم خوردن تو دلشادست مریز آب دو چشم از برای او…

ادامه مطلب

وله فی‌الموعظه

وله فی‌الموعظه گر آن جهان طلبی، کار این جهان دریاب به هرزه می‌گذرد عمر، وارهان، دریاب تو غافلی و رفیقان به کار سازی راه چه…

ادامه مطلب

اگر حقایق معنی به گوش جان شنوی

اگر حقایق معنی به گوش جان شنوی حدیث بی‌لب و گفتار بی‌زبان شنوی دلت جگر بگرفتست، ورنه راز سپهر ز ذره ذرهٔ گیتی زمان زمان…

ادامه مطلب

وله روحه الله روحه دوم

وله روحه الله روحه دوم ای رنج ناکشیده، که میراث می‌خوری بنگر که: کیستی تو و مال که می‌بری؟ او جمع کرد و چون به…

ادامه مطلب

وله فی‌بیان الحقایق دوم

وله فی‌بیان الحقایق دوم قومی که ره به عالم تحقیق می‌برند مشکل به ترهات جهان سر بر آورند چیزی که هیچ گونه وفایی نمی‌کند من…

ادامه مطلب

چرا پنهان شدی از من؟ تو با چندین هویدایی

چرا پنهان شدی از من؟ تو با چندین هویدایی کجا پنهان توانی شد؟ که همچون روز پیدایی تو خورشیدی و میخواهی که ناپیدا شوی از…

ادامه مطلب

وله روحه‌الله‌روحه سوم

وله روحه‌الله‌روحه سوم لاف دانش می‌زنی، خود را نمی‌دانی چه سود؟ دعوی دل کرده‌ای، چون غافل از جانی چه سود نفس را بریان و حلوا…

ادامه مطلب

وله فی‌طلب الحقایق

وله فی‌طلب الحقایق این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست؟ وین اختر ستیزه گر کینه کار چیست؟ هان! ای حکیم، هرچه بپرسم ترا، بگوی تا…

ادامه مطلب

جهان به دست تو دادند، تا ثواب کنی

جهان به دست تو دادند، تا ثواب کنی خطا ز سر بنهی، روی در صواب کنی فلک چو نامه فرستد ز مشکلی به جهان به…

ادامه مطلب

وله سترالله عیوبه چهارم

وله سترالله عیوبه چهارم ای روزه‌دار، اگر تو یک ریزه راز داری دست و زبان خود را از خلق بازداری با ساز و برگ بودی…

ادامه مطلب

وله نورالله قبره ششم

وله نورالله قبره ششم گریان در آخر شب، چون ابر نوبهاری بر خاک نازنینی کردم گذر به زاری نزدیک او چو رفتم، خاکش به دیده…

ادامه مطلب

سر پیوند ما ندارد یار

سر پیوند ما ندارد یار چون توان شد ز وصل برخوردار؟ کار ما با یکیست در همه شهر وان یکی تن نمیدهد در کار همدمی…

ادامه مطلب

وله سترالله عیوبه

وله سترالله عیوبه چرخ گردان روشن از رای منست دور گردون کار فرمای منست گردن و گوش عروس نطق را زین و زیب از نطق…

ادامه مطلب

وله نورالله قبره سوم

وله نورالله قبره سوم مسلمانان، سلامت به، چو بتوانید، من گفتم دل بیچارگان از خود مرنجانید، من گفتم به مال و جاه چندینی نباید غره…

ادامه مطلب

فی منقبة امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب کرم الله وجهه

فی منقبة امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب کرم الله وجهه بر کوفه و خاک علی، ای باد صبح، ار بگذری آنجا به حق دوستی کز دوستان یادآوری خوش…

ادامه مطلب

وله طاب‌الله ثراه دوم

وله طاب‌الله ثراه دوم ای صوفی سرد نارسیده چون پیر شدی جهان ندیده؟ گفتی که: مرید پرورم من آه از سخن نپروریده! تو عام خری…

ادامه مطلب

وله نورالله قبره پنجم

وله نورالله قبره پنجم عمر گذشت، ای دل شکسته، چه داری؟ چارهٔ کاری نمی‌کنی، به چه کاری؟ روز بیهوده صرف کرده‌ای، اکنون گریهٔ بیهوده چیست…

ادامه مطلب

فی‌الموعظة و تخلصه فی‌النعت و المناقب

فی‌الموعظة و تخلصه فی‌النعت و المناقب دوش از نسیم گل دم عنبر به من رسید وز نافه بوی زلف پیمبر به من رسید دل چون…

ادامه مطلب

وله طاب‌الله ثراه

وله طاب‌الله ثراه مردم نشسته فارغ و من در بلای دل دل دردمند شد، ز که جویم دوای دل؟ از من نشان دل طلبیدند بیدلان…

ادامه مطلب

وله فی‌تقلب الاحوال

وله فی‌تقلب الاحوال بس که بعد از تو خزانی و بهاری باشد شام و صبح آید و لیلی و نهاری باشد دل نگهدار، که بر…

ادامه مطلب

فی‌منقبت امیرالمؤمنین حسین بن علی بن ابی‌طالب رضی‌الله عنهما

فی‌منقبت امیرالمؤمنین حسین بن علی بن ابی‌طالب رضی‌الله عنهما این آسمان صدق و درو اختر صفاست؟ یا روضهٔ مقدس فرزند مصطفاست؟ این داغ سینهٔ اسدالله…

ادامه مطلب

وله علیه الرحمه دوم

وله علیه الرحمه دوم نگفتمت که: منه دل برین خراب آباد؟ که بر کف تو نخواهد شد این خراب آباد دلت ز دام بلا گرچه…

ادامه مطلب

وله نورالله قبره نهم

وله نورالله قبره نهم گر بدینصورت، که هستی، صرف خواهد شد جوانی راستی بر باد خواهی داد نقد زندگانی کی بری ره سوی معنی؟ چون…

ادامه مطلب

له فی‌المناجات

له فی‌المناجات راه گم کردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟ رحمتی بر من کنی وندر پناه آری مرا؟ می‌نهد هر ساعتی بر خاطرم…

ادامه مطلب

وله سترالله عیوبه هفتم

وله سترالله عیوبه هفتم هرگز به جان فرا نرسی بی‌فروتنی خواهی که او شوی تو، جدا گرد از منی زنهار ! قصد کندن بیخ کسان…

ادامه مطلب

وله نورالله قبره

وله نورالله قبره در پیرزن نگه کن و آن چرخ پرده گر کز چرخ پیرزن کمی، ای چرخ پرده در تو پود پرده می‌دری از…

ادامه مطلب

کردم اندیشه تاکنون باری

کردم اندیشه تاکنون باری برنیامد ز دست من کاری گر ز قرب و قبول آن حضرت رتبتی یافت خوب کرداری من چنانم ز شرم بار…

ادامه مطلب

وله غفرالله ذنوبه

وله غفرالله ذنوبه بار بسیارست و راه دور در پیش، ای جوان این زمان از محنت پیری بیندیش، ای جوان کیش بر بستی که نفس…

ادامه مطلب

وله نورالله مرقده

وله نورالله مرقده چو بد کنی و ندانی که : نیک نیست که کردی معاف باش و گر عاقلی معاف نگردی ترا به باغ حقیقت…

ادامه مطلب

میان کار فروبند و کار راه بساز

میان کار فروبند و کار راه بساز که کار سخت مخوفست و راه نیک دراز ز جنبش تو سبق بردنی نیاید، لیک بکوش تا ز…

ادامه مطلب

وله غفرالله‌له

وله غفرالله‌له چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند درخت گل همه بیبرگ و بار خواهد ماند درین دو هفته نثاری نبینی اندر…

ادامه مطلب

وله بردالله مضجعه سوم

وله بردالله مضجعه سوم چو دیده کرد نظر، دل دراوفتاد چو دل در اوفتاد، فرو برد پای مرد به گل ز دل چو دیده بر…

ادامه مطلب

وله فی النصیحه

وله فی النصیحه روزی قرار و قاعدهٔ ما دگر شود وین باد و بارنامه ز سرها بدر شود این جان و تن، که صحبت دیرینه…

ادامه مطلب

وله روح الله روحه

وله روح الله روحه آن نفس را، که ناطقه گویند، بازیاب تا روشنت شود سخن گنج در خراب او را ز خود چو بازشناسی درو…

ادامه مطلب

وله فی شکایةالزمان

وله فی شکایةالزمان دلخسته همی باشم زین ملک بهم رفته خلقی همه سرگردان، دل مرده و دم رفته یک بنده نمی‌یابم، هنجار وفا دیده یک…

ادامه مطلب

وله ایضا نورالله قبره

وله ایضا نورالله قبره مستان خواب را خبری از وصال نیست دل‌مرده را سماع نباشد چو حال نیست دینت خدای داد و زبان داد و…

ادامه مطلب

وله فی فضیلة الصبح

وله فی فضیلة الصبح چشم صاحب دولتان بیدار باشد صبحدم عاشقان را نالهای زار باشد صبحدم آن جماعت را که در سینه ز شوق آتش…

ادامه مطلب