قصاید رشید الدین وطواط
قصیده نود و هشتم در مدح اتسز
خسروا ، چون تو آسمان نارد خدمت و زمانه بگزارد باد را هیبت تو بر بندد کوه را حملهٔ تو بردارد پای تو فروش محمدت…
قصیده صد و نهم در مدح اتسز
ای بسته و گشاده بسی دشمن و حصار در هر دو حال باد ترا کردگار یار تأیید تو شکسته بیک حمله صد مصاف اقبال تو…
قصیده شصت و نهم در مدح اتسز
ای کرم را کف نهاده طریق نیست بی طاعت تو هیچ فریق صاحب دولت علی الاطلاق خسرو عالمی علی التحقیق حضرتت را سیادتست قررین رایتت…
قصیده سی ام در مدح اتسز
رایت شهریار دین گستر سایه افگند بر جهان یکسر مسرعات فلک رسانیدند خبر فتح او بحر کشور رونقی یافت ملت ایزد قوتی یافت شرع پیغمبر…
قصیده چهل و چهارم در مدح اتسز
فغان من از نعرهٔ پاسبان که افگند تعجیل در کاروان سبک برگرفتند بار مرا نهدند بر سینه بار گران برفت آن مه آسمان و ز…
قصیده پنجاه و پنجم در مدح اتسز
جانا، دلم ز فرقت تو خون همی شود و اندوه من ز عشق تو افزون همی شود خون کرده ای دلم ، نه نخستین کسی…
ذوقافتین در مدح ملک اتسز
ای از مکارم تو شده در جهان خبر افگنده از سیاست تو آسمان سپر صاحب قران ملکی و بر تخت خسروی هرگز نبوده مثل تو…
در مدح ضیاء الدین علی بن جعفر
ضیاء الدین، ترا در کامرانی هزاران سال بادا زندگانی وفاک الله نائبة اللیالی وصانک من ملمات الزمانی تو آن صدری که در صدر تو یابند…
در مدح امام حسام الدین ابو حفص عمربن عبدالعزیز بن مازه بخاری
ای از کمال جاه تو ایام را نظام وی از وفور علم تو اسلام را قوام هستی حسام دین و ندیدست روزگار در قمع شرک…
خطاب بباد در مدح علاء الدوله ابو المظفر نصرت الدین اتسز خوارزمشاه
ایا برنده باحباب قصهٔ احباب ابا دهنده باصحاب نامهٔ اصحاب بیک دگر تو رسانی ز عاشق و معشوق دقیقهای سؤال و لطیفهای جواب تراست صفوت…
در مدح خاقان کمال الدین
ای آنکه حضرت تو بقدر آسمان شدست وز حادثات صدر تو ما را امان شدست با رأی پیر و بخت جوانی و عدل تو از…