په جویست آن روان در فر شیرین

په جویست آن روان در فر شیرین که پرسد دیر دیر از یار دیرین جگر خون گشت مسکین آهوانرا بخوان بر بولهب تبت نه یاسین…

ادامه مطلب

بی درد دلی لذت درمان نتوان یافت

بی درد دلی لذت درمان نتوان یافت تاجان ندهی صحبت جانان نتوان یافت هر دل نبود جای غم عشق تو کان غم گنجیست که جز…

ادامه مطلب

به مسجد هفته از تو کجا یک سجده لایق

به مسجد هفته از تو کجا یک سجده لایق که در آدینه ای زاهد به شش روز دگر فاسق له فی کل موجود علامات و…

ادامه مطلب

به باران کهن یاری نکردی

به باران کهن یاری نکردی جفا کردی وفاداری نکردی خورم گفتی غم تو تو بزی شاد مرا غم کشت و غمخواری نکردی دلم پیوسته میداری…

ادامه مطلب

بسی درد از غم عشقت کشیدم

بسی درد از غم عشقت کشیدم ز بی دردی بتر دردی ندیدم یکایک درد من درمان پذیرفت از آن دم کز تواین شربت چشیدم به…

ادامه مطلب

بر افشان زلف تا دل را شب محنت به روز آید

بر افشان زلف تا دل را شب محنت به روز آید برافکن پرده تا جان را سعادت روی بنماید به رویت نسبتی کردیم روی ماه…

ادامه مطلب

باز خود را چو گل تازه بر آراسته ای

باز خود را چو گل تازه بر آراسته ای باغ رخسار بگلهای نر آراسته ای خلق بر یکدگر افتاده ز نظاره تو که دو رخ…

ادامه مطلب

بار بر خوان ملاحت نمک خوبان است

بار بر خوان ملاحت نمک خوبان است شور او در سرو سوز غم او در جان است گر برآید به کله ماه فلک آن اینست…

ادامه مطلب

با تو از دل نشانه یافته‌ام

با تو از دل نشانه یافته‌ام خبر از دزد خانه یافته‌ام هرچه گم شد مرا گمان بر تست جویمت چون بهانه یافته‌ام تا شدم گم…

ادامه مطلب

ای نبات قد سبزت شکرستان همه

ای نبات قد سبزت شکرستان همه قد شمشادوشت سرو خرامان همه رونق کفر بیفزاید از آن روی که برد فر خال سیهت رونق بازار همه…

ادامه مطلب

ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن

ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن بر خود درست کردی عهد و وفا شکستن ترسم که پای نازک آزرده سازی از دل این آبگینه ناکی…

ادامه مطلب

ای دهان تو قند و لب همه می

ای دهان تو قند و لب همه می قند پیش لب تو لیس بشی تیر از آن قد نهاده سر بگریز بیشکر دور نیست ناله…

ادامه مطلب

ای حریم کعبه دل کوی تو

ای حریم کعبه دل کوی تو قبلفندان مقبل روی تو گوشه گیران کرده در محرابها همچو چشمت مستی از ابروی تو پارسا چندین نگبر در…

ادامه مطلب

آنها که لب چون شکرستان نو پابند

آنها که لب چون شکرستان نو پابند آن نقل همان در خور دندان نو پابند زیر قدمت خاک شده جان عزیزست هر گرد که بر…

ادامه مطلب

آن شوخه به ما جز سر بیداد ندارد

آن شوخه به ما جز سر بیداد ندارد با وعده دل غمزده شاد ندارد کرد از من دل شیفت آن عهد شکن باز آن گونه…

ادامه مطلب

آن پری وش که خطش گوشه مه می فرسود

آن پری وش که خطش گوشه مه می فرسود در من آتش زد و آورد به روی این همه دود هر چه کم کرد که…

ادامه مطلب

اگر درد تو از حبیب باشد

اگر درد تو از حبیب باشد درد سرت از طبیب باشد ما را چه غریب شهر خوانی عاشق همه جا غریب باشد أهم مشنو که…

ادامه مطلب

از فرقت نو هر دم خون بارم از دو دیده

از فرقت نو هر دم خون بارم از دو دیده گر دیدنت نباشد بیزارم از دو دیده چشم نمی تواند روی رقیب دیدن آری همین…

ادامه مطلب

از آن میان هیچ اگر نشان باشد

از آن میان هیچ اگر نشان باشد این خبر هم در آن دهانه باشد گر میان باشد شه بزیر قبا خرقة بنده در میان باشد…

ادامه مطلب