غزلیات ادیب الممالک
نکوهش عدلیه عصر قاجار
نکوهش عدلیه عصر قاجار باست و قاف محاکم قضیب استیناف چنان سپوخت که دیگر نه است ماند و نه ناف نشان عدل چه جوئی در…
ماه من بر برگ سوری ازغوان ساید همی
ماه من بر برگ سوری ازغوان ساید همی وز دل سیمین صدف یاقوت تر زاید همی بسدین درجش عقیق و لعل و مرجان پرورد باده…
شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه
شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا و…
دلبرا عیدت خوش و فرخنده باد
دلبرا عیدت خوش و فرخنده باد لعلت از عیش و طرب در خنده باد گر زند خورشید لاف همسری با تو، از روی مهت شرمنده…
خطاب به معشوق
خطاب به معشوق دارم سری از خیال در پیش وز درد فتاده ام به تشویش کان دلبر شوخ چشم عیار رانده است مرا ز حضرت…
جهان مانا همه سمراد باشد
جهان مانا همه سمراد باشد تهی از پایه و بنیاد باشد همه مردم نژاد نیرو نودند همه گفتارهاشان باد باشد چو با دوشیزه هستی شدی…
بوزیر اوقاف وقت نگاشته است
بوزیر اوقاف وقت نگاشته است کارهای مملکت از قاف تا قاف ای وزیر جملگی اصلاح شد جز کار اوقاف ای وزیر این چه تحقیق است…
ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی
ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی وربسته زنجیر سر زلف بتانی سخت است ز زنجیر…
نکوهش شورای عالی عدلیه وقت
نکوهش شورای عالی عدلیه وقت فریاد از این مشاوره عالی کز جاهلان پر، از عقلا خالی شهریست ظلم و جور در آن قاضی ملکیست جمل…
ماده تاریخ
ماده تاریخ در قعر این وحشت سرا در ساحت این خاکدان هر روز را باشد شبی هر نوبهاری را خزان آن کو ز خاک آید…
عید قربان
عید قربان بیا که عید عرب جفت شد به عید عجم رسید لشکر نوروز واضحی از پی هم دو روز فرخ توأم به یکدیگر گشتند…
دلدار بمن از همه کس بیش کند ناز
دلدار بمن از همه کس بیش کند ناز پیوسته بر این عاشق دلریش کند ناز گه بر تنم از خامه پر نوش دهد جان گه…
خطاب بمیرزا حیدر علی کمالی اصفهانی
خطاب بمیرزا حیدر علی کمالی اصفهانی ابوالکمال کمالی خدایگان سخن به پیکر قلمت جای جان کرده سخن اگر نه کلک تو طرح سخن درافکندی بر…
جواب از زبان معشوق
جواب از زبان معشوق ای یاد تو مرهم دل ریش افتاده ای از چه رو به تشویش چون قول ببندگیت دادم پیمان شکنی نباشدم کیش…
به زیر سایه شاهی که مهر از پرتوش زاید
به زیر سایه شاهی که مهر از پرتوش زاید ولی حق که بر خورشید رخت از نور بخشاید امیرالملک فرخ فر حبیب الله خان خواهد…
ای برق نژاد آهن اندام
ای برق نژاد آهن اندام مغناطیس عقول و افهام جاسوس امور شرک و توحید ناموس رموز کفر و اسلام پیغمبر ناطق جمادی انموزج داستان الهام…
نکوهش القاب بی مورد
نکوهش القاب بی مورد آفرین باد بر سروش الملک که از او عاطل است هوش الملک گر بدینسان حساب پردازد سوی گردون رود خروش الملک…
ماده تاریخ کتاب گوهر خاوری تألیف پرنس ارفع الدوله
ماده تاریخ کتاب گوهر خاوری تألیف پرنس ارفع الدوله گوهر خاوری است این دیوان که بود رشک گوهر عمان نامه ای در ضیا چو مهر…
شب ولادت فیروز شه مظفر دین
شب ولادت فیروز شه مظفر دین چو آسمان، مه و مهره و ستاره داشت زمین نشسته نیر دولت بصدر و گشته بپای وزیر و عارض…
درین چمن که هوار و به اهتراز آورد
درین چمن که هوار و به اهتراز آورد گل شکفته از آنروی دلنواز آورد غنیمتی است مرا زندگی که رضوان باز در بهشت بروی حبیب…
خطاب به انباز خویش خانم اقدس
خطاب به انباز خویش خانم اقدس در دلم جز هوای اقدس نیست و اندران باغ جای هر خس نیست غیر را ره در این سرا…
تقدیم دوست کردم قرقاول محبت
تقدیم دوست کردم قرقاول محبت کز وی شنید مغزم بوی گل محبت ای خرم آنزمانی کاندر حضور آن شه جوشد صراحی دل از غلغل محبت…
بحاجی حسین آقای ملک بر سبیل طیبت نگاشته است
بحاجی حسین آقای ملک بر سبیل طیبت نگاشته است حسینا دولتی جاوید و عمری جاودان بادت جهانرا گنجهای شایگانی رایگان بادت بکوری چشم عین الدوله…
ای پسر پادشاه کشور ایران
ای پسر پادشاه کشور ایران ای ز تو آباد خانه دل ویران معتقدم بر تو زانکه داده خدایت فر جوانان قرین دانش پیران در کف…
هر زمان غره شوال ز در بازآید
هر زمان غره شوال ز در بازآید فال نیکی است که از دور قمر بازآید عید باز آمد و ماه رمضان رفت ولیک آمده باز…
ماده تاریخ دیگر
ماده تاریخ دیگر زهی کاخ سرفراز که چرخ معلقی ز رشکش کند طراز ز دیبای ازرقی بنزد من این رواق بود بر زنه طباق کنم…
غزل ناتمام
غزل ناتمام نه طاقتی که بماند دل من از طلبش نه جرئتی که شود تن روانه در عقبش شبی به بستر من خفته بود و…
در وصف قنات عین الشرف که نیرالدوله در صحن مطهر جاری ساخته
در وصف قنات عین الشرف که نیرالدوله در صحن مطهر جاری ساخته این گهر از یم رخشنده که کان شرف است ژرف بحریست که ماهش…
دامن دل ز کف صبر رها میبینم
دامن دل ز کف صبر رها میبینم هرکه عاشق شده داند که چهها میبینم تا درخشید رخ بدر من از مطلع حسن شمس روشن بر…
چمن از سبزه شد کان نشابور
چمن از سبزه شد کان نشابور درخت از گل چو شادروان شاپور یکی از دلکشی چون تخت خاقان یکی از روشنی چون تاج فغفور زمین…
بمرحوم ملک التجار تهرانی که در ذوق و ادب معروف است نگاشته
بمرحوم ملک التجار تهرانی که در ذوق و ادب معروف است نگاشته روزگار از بسکه حلقومم فشارد ای ملک عنقریب این تن بسختی جان سپارد…
آوخ ای یاران که طومار معارف پاره شد
آوخ ای یاران که طومار معارف پاره شد جبرئیل ما اسیر جادوی پتیاره شد مجدالاسلام ادب را آسمان در بند کرد آتشینش طوق گردن آهنینش…
نادیده چنان مست تمنای تو گشتم
نادیده چنان مست تمنای تو گشتم کاول قدم از عمر گرانمایه گذشتم اندر طلب روی تو در دوزخ محنت چون عابد گریان پی نادیده بهشتم…
ماده تاریخ تجدید یکی از بناهای شهر قم
ماده تاریخ تجدید یکی از بناهای شهر قم ای فلک لاجورد گر بزمین بنگری تن بتواضع دهی سر بسجود آوری چرخی بینی بخاک مطلع جانهای…
سزد ار سجده برد میر فراهانی را
سزد ار سجده برد میر فراهانی را گر ز خاقان گذرد مرتبه خاقانی را ای امیر قرشی زاده کت اعجاز سخن بند بر ناطقه زد…
در وصف پرنس ارفع الدوله
در وصف پرنس ارفع الدوله بنور عقل نخستین و ذات موجد دانش به باب حکمت و محراب علم و مسجد دانش که چون مؤید عدل…
حماسه
حماسه گر چه دارم مردمی بسیار ازین مردم نیم همچو دیوان نیز با چنگال و شاخ و دم نیم در بلاد خود غریبم زانکه ناجنسند…
تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را
تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را تا جای من ببوسد آن روی چون سمن را ای عکس چهره من چو میرسی به کویش در پای…
بپای آل علی هر که روی زاری سود
بپای آل علی هر که روی زاری سود ز دستبرد حوادث در این جهان آسود بگیر دامن احفاد مرتضی کاین قوم ز آفریده فرازند و…
آن خمیری را کز آب سلسبیل
آن خمیری را کز آب سلسبیل با دم عیسی سرشته جبرئیل دست مریم گشته بیرون ز آستین پخته زاو نان و برنج و زنجبیل بوده…
موشح بنام بدرالدوله سلطان بیگم
موشح بنام بدرالدوله سلطان بیگم بوسه شیرین اگر زان لعلم ارزانی شود دل رها از درد و تن دور از گرانجانی شود روزی آید کان…
مخور جانا فریب از گنج گیتی
مخور جانا فریب از گنج گیتی مشو اندوهگین از رنج گیتی پیاده پیل گردد شاه ماتت همی در بازی شطرنج گیتی همه دانشوران مستند و…
سیم شعبان در تبریز منظوم داشته است
سیم شعبان در تبریز منظوم داشته است ای ملک از همتت سرسبز شد بستان گیتی شادمان زی کز تو شد آباد شارستان گیتی گشت محکم…
در نکوهش رشوه
در نکوهش رشوه امجدی در رشوه خوردن اهل جد شد همزه اش را در دلش کردم مجد شد باد رحمت دائما بر اعتقادش زانکه او…
حکیم دانا میرزا ابوالحسن جاوه فرماید
حکیم دانا میرزا ابوالحسن جاوه فرماید ملک درویشی نه پنداری که بی لشکر گرفتم این ولایت من بآه خشک و چشم تر گرفتم من بحول…
ترجمه از عربی
ترجمه از عربی بار خدایا توئی که باطن اسرار دانی در روز روشن و به شب تار خسته ز درک مشیتت همه افهام خیره ز…
بسفر رفت نگار من و من شیفته وار
بسفر رفت نگار من و من شیفته وار در صف باغ شدم با دلی از غصه فکار دیدم اندر لب جو سنبل و گل نرگس…
اندرز بر سبیل غزل
اندرز بر سبیل غزل آن شنیدستم که از هومر حریفی ز اهل درد چامه ای آکنده از دشنام خود درخواست کرد گفت چون درخورد مدحت…
منچوری می گوید
منچوری می گوید در بند اسیری ندهم هرگز تن ور تفته شوم بکوره همچون آهن آزادی خویش ار همی جویم من یا تاج و نگین…
ماده تاریخ حاجی آقا محسن عراقی
ماده تاریخ حاجی آقا محسن عراقی چو پنچ و بیست ز سال هزار و سیصد رفت از آنزمان که به یثرب ز مکه احمد رفت…