قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

ما فرزندان خود را بسيار بيش از آنكه آنها ما را دوست مي‌دارند، دوست داريم. (ويكتور هوگو)

جواني كه به بالا نمي نگرد، نظرش به پايين مي افتد و كسي كه به راه كمال نمي رود، به پستي مي گرايد. (ديزرائيلي)

ما متوجه خواهيم شد كه محكمترين و تعصب آميزترين باورهاي ما آنهايي هستند كه كمترين دليل ها براي درستي شان در دست است. (برتراند راسل)

جوينده يابنده است. (نامشخص)

ما نسل بدبختي هستيم، به همين جهت از بيچارگي ناچاريم به كمك دروغهايي هنر خود را از واقعيت هاي زندگي دور نگه داريم. (ژرژ ساند)

ما هرگز نمي توانيم از خويشتن خويش پياده شويم، هرگز به كس ديگري مبدل نمي شويم، مگر اينكه خودمان را با وهم حساس به ديگري…

ما همواره در حال كشيدن بارهاي گوناگون هستيم. ما هيچ گاه با گذشته نمي ميريم و هيچ گاه گذشته را پشت سر نمي گذاريم. (كريشنا…

مادام كه خود را بزرگ نمي داريد، نمي توانيد به اين اميد باشيد كه ديگران، شما را بزرگ دارند و ارج نهند. (ريچارد تمپلر)

مال کسي را تاراج مکن و به مال خود مياميز (کورش کبير)

ماهيت زيبايي منحصراً آن است كه بتواند انگيزه اي براي مشاهده باشد و به هيچ وجه رابطه اي با زندگي عمل ندارد. (اريك نيوتن)

مَثَل دانشمندان بدكردار، مانند تخته سنگي بردهانه نهر است كه نه آب مي نوشد و نه آب را وا مي نهد تا به كشتزاررسد ….

محبت خرجي ندارد، در حالي كه همه چيز را خريداري مي كند. (شامفور)

محيطي كه انسان در آن زندگي مي كند، تنها محيط مادي يا فيزيكي نيست، بلكه زمينه فرهنگي نيز دارد. (نامشخص)

مديران اثربخش فرصت ميآفرينند، و مديران دنباله رو در انتظار فرصت مي نيشينند. (نامشخص)

مذهب هر فردي را بايد به ايمان و وجدان او واگذار كرد. (نامشخص)

مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن (کورش کبير)

مرد بي شهامت كسي است كه در جايي كه بايد اعتراف كند، خاموش بنشيند. (آبراهام لينكلن)

مرد، خواهان حقيقت است، اما زن موجودي سطحي نگر مي باشد. (نيچه)

مرد و زن به اين دليل در عشق هم مي افتند كه از تنهايي درآيند. (اشو)

مردان، تنها زماني مي‌توانند وجود زنان را تاب آورند و سرانجام از خودشكوفايي زنان كه انسان‌هاي كامل هستند لذت ببرند كه از نيرو و خودباوري…

من هميشه در حال فراگيري هستم. سنگ قبرم، مدرك دانش‌آموختگي‌ام خواهد بود. (نامشخص)

مردم از من مي پرسند چه زمان قصد بازنشستگي دا رم. من به آنها مي گويم هم اكنون هم بازنشسته هستم. من آن چيزي را…

منش انسان ها در بحرانها ساخته نمي شود، بلكه نشان داده مي شود. (نامشخص)

مردم پاريس، آزادي را به جهان ارزاني داشتند، بي آنكه پاداشي بخواهند. (هاينريش هاينه)

مهر ورزيدن به معناي [ =چَم ] آن است كه در وجود خود، به شناخت چيزي فراتر از فهم و دانايي دست يابيم. (كريستين بوبن)

مردم دوست دارند در پيرامون كساني باشند كه خوشبين، مثبت، شاد و داراي خودباوري هستند. (ريچارد تمپلر)

مهم نيست در كجاي جهان ايستاده ايم، مهم اين است كه در چه راستايي گام بر مي داريم. (نامشخص)

مردم گمان مي كنند تنها دوستي اشخاص بزرگ و معروف برايشان ثمر بخش است، در حال كه اشخاص حقير هم به نوبه خود مي توانند…

هر چه سرحال تر و تندرست تر باشيد، درك آن گونه از زندگي كه خواهانش هستيد و مي خواهيد برايتان پايدار بماند، آسان تر مي…

مردم، هنگامي بيشتر رشد مي‌كنند كه در زندگي، درد و رنج بيشتري را تاب آورده باشند. (آنتوني رابينز)

هر چه اوج مي گيريم، چشم اندازمان گسترده تر مي شود و گزينش ها و دوراهي ها و ميان برها را بهتر مي بينيم و…

مردمي كه منفي‌باف و ترسو هستند و به آساني، همه چيز را رها مي‌كنند، هرگز كار مهمي انجام نخواهند داد. (كيم وو چونگ)

هر چقدر تماشاگري بيشتر درباره ي هنر بداند، هنر برايش تابنده تر مي شود. (اريك نيوتن)

مردي كه به قدر كفايت، توان و ذوق ادبي ندارد كه عنواني بكر براي كتابش بسازد به يقين ناتوان تر از آن است كه بخواهد…

هر جا كه عشق بزرگي خانه كرده است خشم بزرگي هم مسكن دارد. (نامشخص)

مرگ، آخرين پزشك است. (مثل سوئدي)

كشتن يك جنايتكار، شايد كاري اخلاقي باشد- ولي مشروعيت دادن [=روا دانستن] به آن، هرگز. (والتر بنيامين)

مرگ، خود، بهترين دليل آسماني بودن انسان است. (نيچه)

كلمه ها، تواناترين داروهايي هستند كه نوع بشر به كار برده است. (نامشخص)

مرگ يك نفر تراژدي است، مرگ يك ميليون نفر آمار! (نامشخص)

كمابيش همه ي مردم بخشي از عمرشان را در تلاش براي نشان دادن ويژگي هايي كه ندارند، هدر مي دهند. (نامشخص)

مسأله ي مهم در نوشتن رمان يا داستان كوتاه، جدي نوشتن آن است؛ حتي اگر به فروش نرود و يا جايزه اي به دست نياورد….

كليد رشد و برتري شما درون خود شماست، نه جايي ديگر. (پرمودا باترا)

شكست خوردن، بيشتر وقتها حالتي موقتي است، اما تسليم شدن چيزي است كه آن را هميشگي مي سازد. (نامشخص)

كمتر چيزي ويران كننده‌‌تر و خواركننده‌تر از بيخودي، سركوفت زدن است. (لئوبوسكاليا)

شكستي در كار نيست، مگر آنكه دست از تلاش برداريد. شكستي در كار نيست، مگر آنكه از درون سرچشمه بگيرد. (آلبرت هاباردد)

كنار آمدن با دنياي دروني خويشتن، به همان اندازه داراي اهميت است كه لمس واقعيت‌هاي اجتماعي. (آبراهام مازلو)

شگفتا كه از مرگ مي‌هراسيم، ولي آرزوي خفتن و روياهاي زيبا را داريم. (جبران خليل جبران)

هر بار كه از كُنه قلب و با تمام وجود، آرزو و خواست خود را با خدا در ميان گذاشته و هيچ شك و ترديدي…

شما با هدفي بزرگ نه تنها نسبت به اعمال و قضاوت خود، بلكه نسبت به خودِ عدالت برتر مي شويد. (نيچه)