ای هستی کاینات از کی

ای هستی کاینات از کی در جنب تو کائنات لاشئ در راه تو موضع قدم نیست زانسوی تو کس نمیبرد پی محوند در آفتاب ذاتت…

ادامه مطلب

سر بخرابات مغان در نهم

سر بخرابات مغان در نهم در قدم پیر مغان سر نهم در قدم پیر مغان در نهم وز کف او جام پیاپی کشم چون بخورم…

ادامه مطلب

آفتاب وجود کرد اشراق

آفتاب وجود کرد اشراق نور او سربسر گرفت آفاق سر فرو کرد پرتو خورشید در تنزل ز هر دریچه و طاق مطلق آمد به جانب…

ادامه مطلب