مارا چراغ دیده خیال محمدست

مارا چراغ دیده خیال محمدست خرم دلی که مست وصال محمدست هرگز نبسته سایه او نقش بر زمین کی نقش بندد آنکه مثال محمدست مرغی…

ادامه مطلب

ز دود ظلمت ظلم از حضور حضرت شاه

ز دود ظلمت ظلم از حضور حضرت شاه گرفت روی زمین آفتاب دولت شاه کشیده سفره شاه است هر کجا بینی پر است مشرق و…

ادامه مطلب

تا آتش خور تافته برج سرطان را

تا آتش خور تافته برج سرطان را همچون شرر آتش زده ذرات جهان را خورشید جهان سوخت مگر کآتش دوزخ از چشمه خورشید برون کرده…

ادامه مطلب

ای جگر گوشه که پاک آمدی و پاک شدی

ای جگر گوشه که پاک آمدی و پاک شدی چشم من بودی و از چشم بدان خاک شدی بود پرواز بلندت هوس ایمرغ بهشت عالم…

ادامه مطلب

الله الله مگر اینواقعه خواب است و خیال

الله الله مگر اینواقعه خواب است و خیال که مرا بخت رسانید به معراج وصال یار خود آمد و احوال دلم دید که چیست که…

ادامه مطلب

کهن داغ جگر را تازه می‌سازد مگر لاله

کهن داغ جگر را تازه می‌سازد مگر لاله که از داغش دمادم می‌رود آتش به سر لاله ز بهر داغ سواد میکند فصدش حکیم دهر…

ادامه مطلب

رسید آن گل که می بخشد طراوت گلشن جان را

رسید آن گل که می بخشد طراوت گلشن جان را نسیمش برگرفت از خاک ره تخت سلیمان را عزیزان هر طرف پویان که یوسف سوی…

ادامه مطلب

به شکر حق که کند شکر حق ستایی را

به شکر حق که کند شکر حق ستایی را کسی چه شکر کند نعمت خدایی را چه کبریاست ندانم ز ملک تا ملکوت چه فسحت…

ادامه مطلب

ای جان همه جانها روح القدسی گویا

ای جان همه جانها روح القدسی گویا پنهان ز نظر اما در دیده جان پیدا در مکه و در یثرب شاهنشه ذو موکب در مشرق…

ادامه مطلب

آدمی مجموعه علم و حقیقت پروری است

آدمی مجموعه علم و حقیقت پروری است صورت زیبای او دیباچه صورتگری است حشمت خیل ملک با قدر آدم هیچ نیست شوکت شاهنشهی بیش از…

ادامه مطلب

ما بیکسیم و معرکه خونخوار یا علی

ما بیکسیم و معرکه خونخوار یا علی ما را به لطف خویش نگهدار یا علی از گنجهای لطف تو یا بوالحسن مدد وز اژدهای قهر…

ادامه مطلب

سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند

سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند شمیم گل دل ریش مرا خراب کند چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز که غنچه خمیه زند…

ادامه مطلب

بحق روز بر آرنده سفید و سیاه

بحق روز بر آرنده سفید و سیاه خدای عز و جل لا اله الا الله بحق صاحب معراج احمد مرسل که جبرییل بهمراهیش ندارد راه…

ادامه مطلب

ای بعلم و فضیلت ارزانی

ای بعلم و فضیلت ارزانی علم اول معلم ثانی میر سید شریف ایکه به توست فخر سید شریف جرجانی جذبه آفتاب حکمت تو ذره جمع…

ادامه مطلب

گر مرغ دل ز مزتبه بر آسمان رسد

گر مرغ دل ز مزتبه بر آسمان رسد وز آسمان بپایه معراج جان رسد ور سدره منتهای بلندی نبخشدش شاید به خاکبوسی آن آستان رسد…

ادامه مطلب

ساقیا جام تو از آب حیاتش چه کم است

ساقیا جام تو از آب حیاتش چه کم است می حیات ابد و ساغر می جام جم است اینچه جام است و می صاف که…

ادامه مطلب

بحری که دلش منبع اسرار نهان است

بحری که دلش منبع اسرار نهان است شطاع جهان شیخ بحق روز بهان است آن گلبن تحقیق که در مشرب عذبش صد جوی ز سر…

ادامه مطلب

آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست

آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست داد کز بیدار او هرگز دلی آزاد نیست سر و نازی گر بر آردهم خود از بیخش…

ادامه مطلب

کسی کز خود نشد آگه چه فیض از ملک اسرارش

کسی کز خود نشد آگه چه فیض از ملک اسرارش خبر از عالم معنی نباشد نقش دیوارش ز راه کعبه دل دور کن سنگ بت…

ادامه مطلب

دردا که درین شهر دلی شاد نمانده است

دردا که درین شهر دلی شاد نمانده است یک بنده ز بند ستم آزاد نمانده است هرجا که روم ناله و فریاد و فغان است…

ادامه مطلب

بر رخ کمند زلف معنبر نهاده یی

بر رخ کمند زلف معنبر نهاده یی این دام فتنه چیست که دیگر نهاده یی لب را گزیده یی و ازین شیوه ملیح داغی غریب…

ادامه مطلب

آن مبدعی که چشمه نطق از زبان گشاد

آن مبدعی که چشمه نطق از زبان گشاد قفل در سخن بکلید زبان گشاد آن پادشاه کز کرم و ذره پروری در پیش ذره ذره…

ادامه مطلب

صبح سعادت دمید حق در دولت گشاد

صبح سعادت دمید حق در دولت گشاد پرتو مهر علی بر همه عالم فتاد من سگ شاهیکه شیر سنگ شد از خشم او سنگ شود…

ادامه مطلب

جز از تو قبله من گر بود بزیبایی

جز از تو قبله من گر بود بزیبایی خدایرا نپرستیده ام به یکتایی گذشت عمر بامید وصل ومیدانم که عمر باز نیاید مگر تو باز…

ادامه مطلب

باز شد وقت طرب آمد سوی گلزار گل

باز شد وقت طرب آمد سوی گلزار گل برگ عیش عندلیب آورد دیگر بار گل صبحدم، خونین دل بلبل گشاید در چمن چون بخندد غنچه…

ادامه مطلب

ای با سپهر بوقلمون هیبتت به جنگ

ای با سپهر بوقلمون هیبتت به جنگ روز و شب از نهیب تو گردیده رنگ رنگ تیغت نهنگ معر که و جوش جوهرش طوفان ماهیان…

ادامه مطلب

شنید گوش من از هاتفی شب دیجور

شنید گوش من از هاتفی شب دیجور که ای بخواب طرب خفته در سرای سرور خبر زباد اجل نیستت مگر که شدی چو گل بعمر…

ادامه مطلب

چنین که سر بفلک سرو قد یار کشد

چنین که سر بفلک سرو قد یار کشد ز عاشقش چه خبر گر فغان زار کشد جدا ز کوی تو مردم خوش آنکه خاک شوم…

ادامه مطلب

باز جا بر تخت عزت خسرو دانا گرفت

باز جا بر تخت عزت خسرو دانا گرفت فتنه گو بنشین که حق بر مرکز خود جاگرفت پایه تخت شهی زین سلطنت معراج یافت بلکه…

ادامه مطلب

آنکه خاک آستانش کعبه صدق و صفاست

آنکه خاک آستانش کعبه صدق و صفاست سید سادات عالم احمد موسی الرضاست ز آستانش گرنیی واقف ندانی عرش چیست هر که این در میشناسد…

ادامه مطلب

شاهی که چرخ حلقه بگوش از کمان اوست

شاهی که چرخ حلقه بگوش از کمان اوست روی زمین به پشت کمان از امان اوست سهم السعادتی که قرین ظفر بود در قبضه کمان…

ادامه مطلب

چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت

چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت خون حسین تازه شد و دامنش گرفت گردون که سوخت ز آتش لب تشنگی حسین آن آتش…

ادامه مطلب

این همایون خیمه یارب روضه‌ای از جنت است

این همایون خیمه یارب روضه‌ای از جنت است یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است همچو طاوس فلک در جلوه حسن است از آن…

ادامه مطلب

آن گوهر پاکیزه که از دیده ما رفت

آن گوهر پاکیزه که از دیده ما رفت در خاک فرو رفت مگر ورنه کجا رفت آه از ستم دهر که آن گلبن از ین…

ادامه مطلب

نمود بار دگر قامت خمیده هلال

نمود بار دگر قامت خمیده هلال زهی خجسته که آمد بفال دولت دال فتاد ناخنه در چشم چرخ از مه نو شفق گشود از آن…

ادامه مطلب

شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست

شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست هرجا سری که هست همه خاک راه اوست با مهر شاه هست نشانی که چون سهیل…

ادامه مطلب

در خاک و خونم از غم چون لاله داغ بردل

در خاک و خونم از غم چون لاله داغ بردل دستم بگیر پایم بر آر از گل خالت میان ابرو هندوی مست کرده دستی بدوش…

ادامه مطلب

این چه روح افزا شراب و این چه سیمین ساغرست

این چه روح افزا شراب و این چه سیمین ساغرست چشمه خضرست یا آیینه اسکندرست جوهر روح است یا گیتی نما بگداختند شیره جان است…

ادامه مطلب

آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته

آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته آفتاب روی او عالم منور ساخته دست قدرت صیقل روی زمین آراسته تبع سلطان شاه اسماعیل حیدر ساخته…

ادامه مطلب

منت ایزد را که صنع او ز گل خار آورد

منت ایزد را که صنع او ز گل خار آورد خاک ما از قطره آبی پدیدار آورد از هوا در گنبد سرها صدایی افکند تا…

ادامه مطلب

شکر خدا که مژده راحت فرا رسید

شکر خدا که مژده راحت فرا رسید آن ارزو که داشت دل ما بما رسید آمد بهار زندگی و سبزه و نشاط گو خرش برآ…

ادامه مطلب

خط تو چون بردمید رونق عنبر شکست

خط تو چون بردمید رونق عنبر شکست سرو تو چون قد کشید قدر صنوبر شکست طره پرچین چرا مالش گوش تو داد نسترنت از چه…

ادامه مطلب

ایدل گدایی از کرم کار ساز کن

ایدل گدایی از کرم کار ساز کن خود را زمنت همه کس بی نیاز کن توحید چیست ترک تعلق ز هر چه هست یعنی بروی…

ادامه مطلب

آمد بهار و سبزه دمید و جهان خوشست

آمد بهار و سبزه دمید و جهان خوشست ساقی بیار می که زمین و زمان خوشست مطرب غزلسرای و حریفان ترانه گوی معشوقه در کنار…

ادامه مطلب

یارب اینخیمه یا گلستان است

یارب اینخیمه یا گلستان است یا نمودار چرخ گردان است دوخت نرگس بنقش او دیده یا در او چشم خلق حیران است گرد این خیمه…

ادامه مطلب

شاه نجف که گوهر بحر عنایتست

شاه نجف که گوهر بحر عنایتست چون بحر بیکران کرمش بی نهایتست با هر نبی که بود بمعنی رفیق بود سر نهان که میشنوی این…

ادامه مطلب

چو قتل اهل دل از غمزه تیر یار کند

چو قتل اهل دل از غمزه تیر یار کند مرا هلاک به شمشیر انتظار کند اگرچه خاک شدم چشم آن هنوزم هست که سرو قد…

ادامه مطلب

این نقد دل نثار شهیدان کربلا

این نقد دل نثار شهیدان کربلا چون خاک رهگذار شهیدان کربلا طوری که قدر و منزلتش از فلک گذشت سنگی است در مزار شهیدان کربلا…

ادامه مطلب

آمد عشور و خاطرم افکار کرده است

آمد عشور و خاطرم افکار کرده است درد حسین در دل ما کار کرده است کافر به مومن این نکند کان سگ یزید با خاندان…

ادامه مطلب

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد در ماتم حسین علی دل کباب شد ای آسمان اگر در رحمت گشاده یی ظلم تو بر…

ادامه مطلب