گر خاک رهش بدیده ام گل کردی

گر خاک رهش بدیده ام گل کردی کی تخم امید میوه دل کردی گر چرخ ز انجم نشدی دانه فشان کی خرمن مهر و ماه…

ادامه مطلب

گاهیم بعشق و مستی آموخته اند

گاهیم بعشق و مستی آموخته اند گاهی نظر از مراد دل دوخته اند تا کی مس من بکیمیایی نرسد باری بهزار کوره ام سوخته اند…

ادامه مطلب

فرزند که بی حیا و شرم و ادب است

فرزند که بی حیا و شرم و ادب است زان است که بی نسبتیی در نسب است عقدی که بنسبت نبود نیست مباح استر که…

ادامه مطلب

عمر تو اگر بخواب غفلت گذرد

عمر تو اگر بخواب غفلت گذرد آن عمر کسی بزندگی کی شمرد گر فهم کنی که ذوق بیداری چیست شاید که گر ز ذوق خوابت…

ادامه مطلب

ظالم بقیامت اعتقادش نبود

ظالم بقیامت اعتقادش نبود بیدار کند که بیم دادش نبود هر کس که ز عدل داور اندیشه کند اندیشه ظلم در نهادش نبود اهلی شیرازی

ادامه مطلب

شیخ است بر آن که کار خود نیک کند

شیخ است بر آن که کار خود نیک کند رندست که بد بیند و صد نیک کند میخوردن اگر بدست رندانه نکوست رحمت بکسی که…

ادامه مطلب

ساقی که طبیب درد مشتاقی ماست

ساقی که طبیب درد مشتاقی ماست هم چشمه نوش و هم می باقی ماست گر آب حیات زندگی می بخشد سرچشمه آب زندگی ساقی ماست…

ادامه مطلب

زان گرد گنه بذیل عشاق رسد

زان گرد گنه بذیل عشاق رسد تا رحمت و مغفرت ز خلاق رسد زان روی نگین لعل سازند سیاه تا مهر قبول او به آفاق…

ادامه مطلب

دل همچو چراغ روغن از خون بودش

دل همچو چراغ روغن از خون بودش آن به که چراغ روغن افزون بودش گر روغن این چراغ شهوت ریزد خود گو که چراغ زندگی…

ادامه مطلب

در نزد حکیم مس هم از جنس طلاست

در نزد حکیم مس هم از جنس طلاست وا مانده بخام طبعی از قدر و بهاست اکسیر چو پخته سازدش زر گردد پس سوز و…

ادامه مطلب

در راه حق انبیا چو انجم گشتند

در راه حق انبیا چو انجم گشتند یعنی همه رهنمای مردم گشتند خورشید عرب چو سر زد از مشرق غیب ایشان همه در ظهور او…

ادامه مطلب

خوش گفت به باغ بلبل نغمه سرای

خوش گفت به باغ بلبل نغمه سرای حرفی ز جفای عالم عشوه نمای فریاد که یاد فتنه از باغ جهان گلها همه بر دو خار…

ادامه مطلب

حج یافت کس کزو کس آزار ندید

حج یافت کس کزو کس آزار ندید بس کس که ز کعبه غیر دیوار ندید هر کس که صفای معنی از کعبه نیافت غیر از…

ادامه مطلب

جان رفت و سر پریدنم نیست هنوز

جان رفت و سر پریدنم نیست هنوز امید باو رسیدنم نیست هنوز عمریست ک خورشید پرستم به خیال یکذره مجال دیدنم نیست هنوز اهلی شیرازی

ادامه مطلب

تا سر بودم سر جوانان دارم

تا سر بودم سر جوانان دارم تا جان بودم هوای جانان دارم حال دل من گو همه کس فاش بدان من عاشقم از کسی چه…

ادامه مطلب

پیری که ز خستگی تنش تاب خورد

پیری که ز خستگی تنش تاب خورد سودش ندهد اگر چه جلاب خورد برگی که بموسم خزان زرد شود ریز دز درخت اگر چه صد…

ادامه مطلب

بهتر ز کمال عشق جانپرور چیست

بهتر ز کمال عشق جانپرور چیست خوشتر ز جمال و طلعت دلبر چیست عشق آتش موسی است و حسن آب خضر زین آتش و آب…

ادامه مطلب

باز آ که نماند بی توام تاب حیات

باز آ که نماند بی توام تاب حیات بی وصل تو تلخست شکر خواب حیات باز آی و بکش که بی تو در مشرب من…

ادامه مطلب

با اینهمه بی نیازی و حشمت تو

با اینهمه بی نیازی و حشمت تو افسوس ز خواری من و عزت تو در هر نفس است صد هزار ناله یک ناله نشد قبول…

ادامه مطلب

ایزد که بکعبه کرد حکم سفرت

ایزد که بکعبه کرد حکم سفرت آنست که باشد از غریبان خبرت موقوف کند برحمتت در عرفات تا رحم کنی تو هم به موقوف درت…

ادامه مطلب

ای محرم راز دل چه بیگانه وشی

ای محرم راز دل چه بیگانه وشی تا چند برنگ و بوی این باغ خوشی در گوش تو معرفت شود ناله مرغ چون خطی اگر…

ادامه مطلب

ای راحت جان که مست دیدار توام

ای راحت جان که مست دیدار توام دیریست که مست چشم بیمار توام در بند توام چو آهوی سر به کمند از پیش تو چون…

ادامه مطلب

آورد پری از گل من باد خبر

آورد پری از گل من باد خبر دی گشت ز آب دیده صد نرگس تر امروز در آتشم چو گلنار ز غم فردا که دمد…

ادامه مطلب

اهلی تو مراد از لب دلبر مطلب

اهلی تو مراد از لب دلبر مطلب با زهر غمش بساز و شکر مطلب با داغ فراق او می وصل مجوی در آتش دوزخ آب…

ادامه مطلب

آنکس که ز حسن او جلوه گرست

آنکس که ز حسن او جلوه گرست صبحی دگرست و آفتابی دگرست خورشید فلک کجا نماید کانجا هر ذره کمتر، از فلک بیشترست اهلی شیرازی

ادامه مطلب

آنانکه ز شاخ بخت برخوردارند

آنانکه ز شاخ بخت برخوردارند پیوسته بعذر دوستان درکارند سروی ز برای آن نشانند کسان کز سایه آن تمتعی بردارند اهلی شیرازی

ادامه مطلب

امروز که دوران فلکت با تو نکوست

امروز که دوران فلکت با تو نکوست هشدار که دشمنیست در صورت دوست چون روز طرب درآید این ساغر چرخ بینی که چه خورده های…

ادامه مطلب

از کسب کمال اگر ملال است ترا

از کسب کمال اگر ملال است ترا کسبی که کنی کمال حال است ترا آموختن کمال کسبی که تراست دریاب که آن کسب کمال است…

ادامه مطلب

از آل علی هر چه ترا دل باشد

از آل علی هر چه ترا دل باشد از شاه خراسان همه حاصل باشد در موسی و سی و نه خلف فرقی نیست ایشان چلشان…

ادامه مطلب

یک گربه ده و بصد « همی » منصرف است

یک گربه ده و بصد « همی » منصرف است در اصل یکیست این سخن منکشف است از کثرت صفر اگر الف گشت هزار الف…

ادامه مطلب