احمد ضیا قاریزاده
ز لعلش نشهء صد جام خيزد
ز لعلش نشهء صد جام خيزد زچشمش گردش ايام خيزد ز حسرت ماه گردون آب گردد مه من گر به كنج بام خيزد شود مرغول…
رضاى يار
رضاى يار به باغ بلبل شوريده همنواى منست به راغ سنبل ژوليده آشناى منست طلوع صبح ز جيب دريده ام رقمى ست سواد شام نمودى…
دل پر درد
دل پر درد در سينه دلى دارم پرُ درد و همين بهتر ميسوزم و ميسازم يا رب! چه از اين بهتر آن دل كه ندارد…
دختر نقاش ترکی گفت نقشت چون کشم
دختر نقاش ترکی گفت نقشت چون کشم گفتمش اندر دل شب آه می باید کشید گفت اگر تصویر خودرا برکشم نزدیک آن گفتمش پهلوی آن…
خدايا چشم بازم ده خدايا
خدايا چشم بازم ده خدايا نگاه چرخ تازم ده خدايا دلى ده ناله خيز و سينه پرواز در آن دل سوز و سازم ده خدايا…
چراغ دل
چراغ دل كردم به ياد روى تو روشن چراغ دل باز آ كز انتظار نسوزم به داغ دل مرديم و داغ عشق تو برديم زير…
تار شيون
تار شيون بكش اى نى نواز آواز ديگر زساز خويش نى، از ساز ديگر تب و تاب كهن را تازگى بخش به انجامش بده آغاز…
پايان شب
پايان شب شق شد افق و سپيده ى صبح گرديد فروز ديده ى صبح بالك زده سوى گلشن آمد روح آمد و جانب تن آمد…
به دختران شرق
به دختران شرق اى دختر با تميز مادر اى لخت جگر عزيز مادر اى تازه نهال باغ مشرق اى روشنى چراغ مشرق اى شرق بساط…
با نشئه درويشي در ساز و دمادم زن
با نشئه درويشي در ساز و دمادم زن تا پخته شوي خود را بر سلطنت جم زن اقبال پير جام باز آ و ز پير…
اى بت طناز كجا ميروى
اى بت طناز كجا ميروى باز كجا ساز سفر ميكنى با كه دگر زمزمه سر ميكنى از چه مرا خون جگر ميكنى باز كجا باز…
اغنيا، اي اغنيا احسان كنيد
اغنيا، اي اغنيا احسان كنيد التفاتي سوي ناداران كنيد جاكت پشمى ست اندر جان تان تكه هاى خارجي ارزان تان پيش روى تان بخارى هاى…
شاخه ى پُر بار
شاخه ى پُر بار بيا كه از غم هستى كناره برگيريم وطن به عرصه ى ماه و ستاره بر گيريم چو شمع گوشه ى…
ميهن اى ميهن
ميهن اى ميهن مكن از شمع رويت نااميدم ميهن اى ميهن كه من پروانه ى هردم شهيدم ميهن اى ميهن ببخشا سرمه ى بينش، به…