ز لعلش نشهء صد جام خيزد

ز لعلش نشهء صد جام خيزد زچشمش گردش ايام خيزد ز حسرت ماه گردون آب گردد مه من گر به كنج بام خيزد شود مرغول…

ادامه مطلب

‎رضاى يار

‎رضاى يار ‎به باغ بلبل شوريده همنواى منست ‎به راغ سنبل ژوليده آشناى منست ‎طلوع صبح ز جيب دريده ام رقمى ست ‎سواد شام نمودى…

ادامه مطلب

دل پر درد

دل پر درد ‏‎در سينه دلى دارم پرُ درد و همين بهتر ‏‎ميسوزم و ميسازم يا رب! چه از اين بهتر ‏‎آن دل كه ندارد…

ادامه مطلب

دختر نقاش ترکی گفت نقشت چون کشم

دختر نقاش ترکی گفت نقشت چون کشم گفتمش اندر دل شب آه می باید کشید گفت اگر تصویر خودرا برکشم نزدیک آن گفتمش پهلوی آن…

ادامه مطلب

‎خدايا چشم بازم ده خدايا

‎خدايا چشم بازم ده خدايا ‎نگاه چرخ تازم ده خدايا ‎دلى ده ناله خيز و سينه پرواز ‎در آن دل سوز و سازم ده خدايا…

ادامه مطلب

چراغ دل

چراغ دل كردم به ياد روى تو روشن چراغ دل باز آ كز انتظار نسوزم به داغ دل مرديم و داغ عشق تو برديم زير…

ادامه مطلب

تار شيون

تار شيون بكش اى نى نواز آواز ديگر زساز خويش نى، از ساز ديگر تب و تاب كهن را تازگى بخش به انجامش بده آغاز…

ادامه مطلب

‎پايان شب

‎پايان شب ‎شق شد افق و سپيده ى صبح ‎گرديد فروز ديده ى صبح ‎بالك زده سوى گلشن آمد ‎روح آمد و جانب تن آمد…

ادامه مطلب

به دختران شرق

به دختران شرق اى دختر با تميز مادر اى لخت جگر عزيز مادر اى تازه نهال باغ مشرق اى روشنى چراغ مشرق اى شرق بساط…

ادامه مطلب

‎با نشئه درويشي در ساز و دمادم زن

‎با نشئه درويشي در ساز و دمادم زن ‎تا پخته شوي خود را بر سلطنت جم زن ‎اقبال ‎پير جام ‎باز آ و ز پير…

ادامه مطلب

‎اى بت طناز كجا ميروى

‎اى بت طناز كجا ميروى ‎باز كجا ساز سفر ميكنى ‎با كه دگر زمزمه سر ميكنى ‎از چه مرا خون جگر ميكنى ‎باز كجا باز…

ادامه مطلب

اغنيا، اي اغنيا احسان كنيد

اغنيا، اي اغنيا احسان كنيد التفاتي سوي ناداران كنيد جاكت پشمى ست اندر جان تان تكه هاى خارجي ارزان تان پيش روى تان بخارى هاى…

ادامه مطلب

‎ شاخه ى پُر بار

‎ شاخه ى پُر بار ‎بيا كه از غم هستى كناره برگيريم ‎وطن به عرصه ى ماه و ستاره بر گيريم ‎چو شمع گوشه ى…

ادامه مطلب

‏‎ميهن اى ميهن

‏‎ميهن اى ميهن ‏‎مكن از شمع رويت نااميدم ميهن اى ميهن ‏‎كه من پروانه ى هردم شهيدم ميهن اى ميهن ‏‎ببخشا سرمه ى بينش، به…

ادامه مطلب