ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف

ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف

چنانکه ماه نو از آفتاب بندد طرف

چو بشکفد به می جلوهٔ تو غنچهٔ گل

شراب رنگ بریزد برون ز تنگی ظرف

در این زمانه به جز شاهد و شراب، آخوند!‏

چه نحو عمر گرانمایه کس نماید صرف

سزد که جان به تن مرده چون مسیح دمد

کسی به خوبی لعل لبش ندارد حرف

سفیدی بدن مهوشان کشمیری

خنگ است به چشمم ز روشنایی برف

ز رفتنت دل پر اضطراب من در خون

نهان شده است چو سیماب در دل شنجرف

رواج اهل سخن رفته از میان جویا

وگرنه کس به سخندانیت ندارد حرف

جویای تبریزی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *