تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم

تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم
کسی چو من نتواند شدن، منم که منم
برآورم نفسی چون ز سینه ی مجروح
شود چو غنچه لبالب ز لخت دل دهنم
دهد سیاهی آن را چو گرد سرمه به باد
زند چو بر صف مژگان، سرشک صف شکنم
به گرد خاطر من خرمی نمی گردد
بهار، طوطی رم کرده ای ست از چمنم
سلیم، خصم به من سازگار چون باشد؟
چنین که هر سر مو گشته خار پیرهنم
سلیم تهرانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *