زبان که یاد دل بوالفضول می‌آرد

زبان که یاد دل بوالفضول می‌آرد
سند به دعوی ملک نزول می‌آرد
نصیب نیست مرا از شکفتگی که جهان
چو غنچه‌ام ز گلستان ملول می‌آرد
ز باغبان چو کسی شاخ سنبلی طلبد
به صد عزیزی موی رسول می‌آرد
ز دست مطرب مجلس چو دف کنم فریاد
برای نغمه‌ای از بس اصول می‌آرد!
ز کارسازی همت سلیم شکوه مکن
که هرچه می‌کنی آن را قبول می‌آرد
سلیم تهرانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *