خون اندوه، رگ‌های مرا آبیاری کرده است

خون اندوه، رگ‌های مرا آبیاری کرده است
از گیسوانم جنگل می‌روید
از دهانم دود می‌جهد
از گونه‌هایم اناب
از پیشانی‌ام خورشید…
باغ‌بان از دست رفته‌ی من!
این دست توست که روزگاری
بر کشت‌زار تنم دویده است!
تمنا توانگر
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *