گلواژه ها خزان زده، پژمرده میشود
دنیای من بدون تو تنگ است و آسمان
چون سقف کلبه های ترک خورده میشود
آژیر ها نوای دل انگیز آرزوست
تا حرف های ساده ای ما “مرده” می شود
خنجر شود خجالت تیغ زبان تیز
تنها تن است از دمش آزرده میشود
احساس را چه ساده دریدند عشق را
در میله های وحشت و غم برده میشود
محمد خردمند