شده آیا که شبی تا به سحر گریه کنی ؟

شده آیا که شبی تا به سحر گریه کنی ؟
مثل یک کودکی در سوگ پدر گریه کنی؟
لحظه ها سنگ تر از قلب جفا کاران است
نشود نرم و صمیمی – چقدر گریه کنی ؟!
صورت عشق به آئینه ی دل یخ بسته
چه بخندی به مصیبت چه اگر گریه کنی !
شده شامی به سر سفره غذا کافی نیست
رفته در خلوت و از سوز جگر گریه کنی ؟!
قطره ی اشک تو زهر است به حلقوم فساد
قطره طوفان شود از وحشت و شر – گریه کنی
زندگی می گذرد با همه ی پیچ و خمش
تاکی از این همه اندوه و خطر گریه کنی ؟!
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *