مخمسی از نجیب بارور بر یکی از غزل‌های شهید قهار عاصی

مخمسی از نجیب بارور بر یکی از غزل‌های شهید قهار عاصی

زیباترین روایتِ دنیاست پارسی
نغز است و نوعروس و دل‌آراست پارسی
شهد است و شکر است و شکیباست پارسی
گُل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی
غوغای کُه، ترنم دریاست پارسی

حرف ستیز، از لب خاموش می‌کشد
کاخ بلند و قله در آغوش می‌کشد
تاریخ را ز یادِ فراموش می‌کشد
از آفتاب، معجزه بر دوش می‌کشد
رو بر مراد و روی به فرداست پارسی

جان و خرد سروده از آیین ارجمند
رند و شراب‌خانه‌ی شیراز دلپسند
با مولوی شکوه سخن می‌شود بلند
از شام تا به کاشغر، از سند تا خجند
آیینه‌دار عالم بالاست پارسی

از بیستون گرفته معمای کوه را
از اشتیاقِ راه، نداند ستوه را
ترغیب عشق می‌کند اعماق روح را
تاریخ را، وثیقه‌ی سبز شکوه را
خون من و کلام مطلاست پارسی

این یادگار دوره‌ی ساسانیانِ پاک
این نطق، از جسارت سامانیانِ پاک
فرهنگ و یادواره‌ی ایرانیان پاک
روحِ بزرگ و طبلِ خراسانیان پاک
چتر شرف، چراغ مسیحاست پارسی

عرفان او گرفته ز منکر بهانه را
نرمی او شکست دهد تازیانه را
خیام‌وار، فلسفه گوید زمانه را
تصویر را، مغازله را، و ترانه را
جغرافیای معنوی ماست پارسی

بر سعدی و سنایی و عطار او درود
با بایزید، راز نهان می‌توان گشود
تنها نه من که نیچه هم از این زبان ستود
سرسخت در حماسه و هموار در سرود
پیدا بُود از این که چه زیباست پارسی

هم‌راوی شجاعت و هم‌داستان درد
بانگ ستیز و پهنه‌ی پیکارِ پایمرد
گَردِ ستور می‌کشد از پهنه‌ی نبرد
بانگ سپیده، عرصه‌ی بیدارباشِ مرد
پیغمبرِ هنر، سخنِ راست پارسی

چون سرخ در صراحی و چون لعل در سبو
رندانِ عشق، خاک دَرش کرده آرزو
زارِ دل هزار اهالیِ جست‌وجو
دنیا بگو مباش، بزرگی بگو برو
ما را فضیلتی‌ست که ماراست پارسی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *