تو آسمان پرآوازه و غبار منم

تو آسمان پرآوازه و غبار منم
تو بی‌شماری و این نیست در شمار منم
مرا، مرا، بکش از من که اندکی تو شوم
تو شعرِ هستی و در نیستی شعار منم
تو بی‌دیار از آنی که هر دیار از توست
و بی‌دیار از این من که هیچ‌سار، منم
تو بی کرانه‌یی و در تو ماهم آواره‌ ست
تو می‌خروشی و ماهیِ بی‌قرار منم
سکان محکم کشتی کائنات به دست
تویی، کنارۀ افتاده در کنار منم
رباب زنده‌گی‌ام را بگیر و هی بنواز
چرا که پود منی، تار، تار، تار منم
گلی به گیسویم از باغ‌های خود بگذار
که تک‌درخت زمین‌های سوگ‌بار منم
تو از سیاهیِ پیراهنم درخشیدی
به ناگهان دیدم که سحرعذار منم
به کوچه کوچۀ دنیا فناپذیرانند
به ناگهان دیدم از تو ماندگار منم
غبار هم شاید ماندگار می‌ماند
تو آسمان پر آوازه و غبار منم
خالده فروغ
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *