الله ای مست شیرین کام من ای دشمن جانم

الله ای مست شیرین کام من ای دشمن جانم
کجایی از غمت من در کرایی گشته بریانم
دماغ آشفته و دل غرق خون است خوب میدانی
جگر آزرده شد از بس گرفتم زیرِ دندانم
جفا جو است دهر و، طالع ِ من است خوابیده
که از لعلِ لبِ تو من همیشه دور می مانم
جهان زیبا شود روز ِ ببینم سرو تن نازت
تویی عشقم، تویی جانم،تویی عمر و تو ایمانم
به عشق خود بصد سوز و گدازت آزمودیم
دگر بس کن وبالت میشود آخر که انسانم
دو چشمم اشک شادی را تمنا می کند هر دم
ولی از هجر رویت خون چکد از تیر مژگانم
اگر نام ترا من در میان شعر خود آرم
به بیت منتخب گردیده ای تو زیب عنوانم
دل “محمود” را در این بهاران شاد نتوان کرد
ببخشید ناله ها و شیون ِ من را عزیزانم

شبنه 03 حمل 1392 هجری خورشیدی
که برابر میشود به 23 مارچ 2013 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *