با همه بیگانگی ها آشنای کیستم؟

با همه بیگانگی ها آشنای کیستم؟
راحت و آسوده در زیر لوای کیستم؟
رند شاهدبازم و با نردبازان همسبق
با وجود این عمل ها پارسای کیستم؟
در تمام عمر با پیری نکردم خدمتی
اینقدر باقدر و عزت از دعای کیستم؟
در جهان رنگ بینم پرده های رنگ رنگ
روز و شب سرگرم سیر سینمای کیستم؟
در سر کویت میان خاک و خون دیدی مرا
ای وفا دشمن نپرسیدی فدای کیستم؟
نام من در عشقبازی تا به روم و ری رسید
شهره و رسوای عالم از برای کیستم؟
می زنم در یک نفس صد چرخ همچون فاخته
در طواف سرو با ناز و ادای کیستم؟
گریه و زاری من بینی و می خندی چرا؟
پرسشی آخر که پامال جفای کیستم
گاه می آیم بخویش و گاه از خود میروم
بیخود و سرشار چشم سرمه سای کیستم؟
«عشقری» پرسیدن احوال من از روی چیست؟
تو نمی دانی من محو لقای کیستم؟
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *