نه آب آنجا نه اَو مورى ست باور ميكنى يا نه
پى آبادى اش نى بانك حاظر ، نى من آماده
نه در بوديجه منظورى ست باور ميكنى يانه
ميان خانه ى ما تا به صحرايى كه مجنون است
نه نزديكى و نى دورى ست باور ميكنى يا نه
به نان خشك و چاى تلخ ما مردم انرژى نيست
برِ كفاست تو كالورى ست باور ميكنى يا نه
در آن محضر كه بى غوغا قناعت شد كفيل خلق
چه غم ما را ز معمورى ست باور ميكنى يا نه
رثا خوان زمين خود شدم از نا توانى ها
ضيا ممنون رنجورى ست باور ميكنى يا نه