ماییم که نیست هیچ کس همدم ما

ماییم که نیست هیچ کس همدم ما ما در غم کس نه ایم و کس در غم ما نی ما خبر از مردم عالم داریم…

ادامه مطلب

کام دل زار ما روا کن یارب

کام دل زار ما روا کن یارب توفیق سخن نصیب ما کن یارب ما را به ازین سخن سرا کن یارب گویا بثنای مصطفا کن…

ادامه مطلب

دور از رخ او نمی کنم رغبت باغ

دور از رخ او نمی کنم رغبت باغ دارم ز تماشای گل و لاله فراغ ترسم که خلد بسینه ام از گل خار آتش فکند…

ادامه مطلب

چون برگ گلست روی نیکوی تو خوش

چون برگ گلست روی نیکوی تو خوش چون سنبل تر سلسله موی تو خوش چون خلق فرشته و پری خوی تو خوش ای خوی تو…

ادامه مطلب

ای معرفتت وسیله خلقت ما

ای معرفتت وسیله خلقت ما لطف تو خمیر مایه طینت ما لازم شده طاعت تو بر ذمت ما با آنکه تو بی نیازی از طاعت…

ادامه مطلب

ای زلف تو سرمایه رسوایی ما

ای زلف تو سرمایه رسوایی ما عشق تو بهار گل شیدایی ما رخسار تو شمعیست که می افروزد از پرتو او چراغ بینائی ما

ادامه مطلب

نقاش ازل که صورت یار کشید

نقاش ازل که صورت یار کشید نقش و خال و زلف و رخسار کشید از بهر ظهور معنی آن صورت را بر دیده طالبان دیدار…

ادامه مطلب

عمرم بطلب کاری صانع بگذشت

عمرم بطلب کاری صانع بگذشت در حیرت آثار صنایع بگذشت گر عمر گذشت نیست افسوس مرا افسوس ز عمریست که ضایع بگذشت

ادامه مطلب

دنیا نه مقام ذوق و عیش و طرب است

دنیا نه مقام ذوق و عیش و طرب است عیش و طرب و ذوق درو بس عجب است هرگز نرسیدست بمطلوب کسی هرکس که دروست…

ادامه مطلب

چشمی بگشا حال دل زارم بین

چشمی بگشا حال دل زارم بین خون ریختن دیده خونبارم بین با خنجر غمزه سینه ام را بشکاف داغ غم خود بر دل افکارم بین

ادامه مطلب

ای ملک تو فارغ از شریک و وارث

ای ملک تو فارغ از شریک و وارث و آن ملک همین قدیم و باقی حادث جز ذات قدیم تو ندارد مطلق تکوین مکونات عالم…

ادامه مطلب

ای بر همه عالم در احسان تو باز

ای بر همه عالم در احسان تو باز اولی بتو عرض راز و اظهار نیاز گر تو ننوازی که نوازد ما را ما بنده تویی…

ادامه مطلب

مشتاق وصال تو کسی نیست که نیست

مشتاق وصال تو کسی نیست که نیست حیران جمال تو کسی نیست که نیست بد حال ز حال تو کسی نیست که نیست خالی ز…

ادامه مطلب

عمریست که از بنفشه و سنبل باغ

عمریست که از بنفشه و سنبل باغ دادست مرا دولت وصل تو فراغ روشن شده از نظاره چشم تو چشم تر گشته ببوی چین زلف…

ادامه مطلب

در صورت اگر طالب معشوق و مییم

در صورت اگر طالب معشوق و مییم در معنی ازین طریق محظوظ کییم زهاد چنان که می نمایند نیند ما نیز چنان که می نماییم…

ادامه مطلب

جمعی که درین بساط هستند همه

جمعی که درین بساط هستند همه از باده جام جهل مستند همه هر یک غرضی را بت خود ساخته اند اینست سخن که بت پرستند…

ادامه مطلب

ای مشک اسیر گیسوی خم بخمت

ای مشک اسیر گیسوی خم بخمت عنبر مسکین خط مشکین رقمت سر تا قدمت تمام حسنست و جمال سر تا قدمم فدای سر تا قدمت

ادامه مطلب

ای بر همه اتباع فرمان تو فرض

ای بر همه اتباع فرمان تو فرض در دمت احسان تو رزق همه فرض کار همه خلق را میسر سامان ناگشته بر آستانه قدر تو…

ادامه مطلب

ماهی که شدم واله رخساره او

ماهی که شدم واله رخساره او بربود دلم نرگس خونخواره او آن به که ز من مدام گردد پنهان چون نیست مرا طاقت نظاره او

ادامه مطلب

عمریست ترا عزیز طبعیست لطیف

عمریست ترا عزیز طبعیست لطیف بر خود منما قید جهان را تکلیف آن کن که رضاییست درو ایزد را مگذار که ضایع شود اوقات شریف

ادامه مطلب

سروی که شدم ربوده رفتارش

سروی که شدم ربوده رفتارش آشفته خط و طره طرارش نخلیست که سنبل است و ریحان برگش لعلیست که گل و غنچه خندان بارش

ادامه مطلب

جانانه طلب می کنی از جان بگذر

جانانه طلب می کنی از جان بگذر وز صحبت جان ز وصل جانان بگذر تا لذت جمعیت خاطر یابی از قید تردد پریشان بگذر

ادامه مطلب

با دیده اشکبار باید عاشق

با دیده اشکبار باید عاشق سرگشته روزگار باید عاشق آسوده دلی طریقه معشوق است آشفته و بی قرار باید عاشق

ادامه مطلب

ای بر دل زارم از تو آزار لذیذ

ای بر دل زارم از تو آزار لذیذ وز لعل لبت تلخی گفتار لذیذ زهریست نگاه تو بغایت مهلک شهدیست تکلم تو بسیار لذیذ

ادامه مطلب

ما را هدف تیر بلا کرد فلک

ما را هدف تیر بلا کرد فلک با محنت و درد مبتلا کرد فلک از یار و دیار خود جدا کرد فلک فریاد ز ظلمی…

ادامه مطلب

علم و ادبست مایه عز و شرف

علم و ادبست مایه عز و شرف گوهر که نباشد چه گشاید ز صدف تا فرصت کار هست بی کار مباش مپسند که بیهوده شود…

ادامه مطلب

در دل غم یاریست که من می دانم

در دل غم یاریست که من می دانم اندو نگاریست که من می دانم عمریست که جز عشق ندارد کاری دل عاشق کاریست که من…

ادامه مطلب

تن سوخت دلم مایل یارست هنوز

تن سوخت دلم مایل یارست هنوز بنیاد محبت استوارست هنوز در کار غم عاشقی آخر شد عمر این طرفه که ابتدای کارست هنوز

ادامه مطلب

ای ماه رخت شمع شبستان خیال

ای ماه رخت شمع شبستان خیال خالی شدن من ز خیال تو محال دی کرده خیال تو مرا در همه حال فارغ ز غم فراق…

ادامه مطلب

ای امر تو عقد بند پیوند مزاج

ای امر تو عقد بند پیوند مزاج عالم بتو در فطرت و خلقت محتاج امراض مشاکل امور امکان از فیض وجوب تو طلبکار علاج

ادامه مطلب

یارب به رسالت رسول عربی

یارب به رسالت رسول عربی یارب به حریم روضه پاک نبی عفوی کن و درگذر ز هر جرم که کرد بیچاره فضولی از ره بی…

ادامه مطلب

گل خرگه سبزه غنچه زد در گلزار

گل خرگه سبزه غنچه زد در گلزار شد سیم شکوفه بر سر سبزه نثار سر از لب جویبار زد سبزه تر ز آیینه آب بر…

ادامه مطلب

عشق تو که آزرد دل زار مرا

عشق تو که آزرد دل زار مرا پر ساخت ز خون دیده خونبار مرا خواهم که بسوزد دل بیمار مرا آزاد کند جان گرفتار مرا

ادامه مطلب

در جان غم عشق تو نهانست مرا

در جان غم عشق تو نهانست مرا آرام دل و راحت جانست مرا جا کرده بسان خون درون رگ و پی این زندگی که هست…

ادامه مطلب

جانانه بچشم ما در اطوار وجود

جانانه بچشم ما در اطوار وجود هر لحظه بصورت دگر جلوه نمود در پرده اشکال و صور پرده نشین تحقیق چو کردیم یکی بیش نبود

ادامه مطلب

ای کرده بلطف خود مکرم ما را

ای کرده بلطف خود مکرم ما را وز خاک سیه ساخته آدم ما را آموخته علمهای مبهم ما را افراخته سر بهر دو عالم ما…

ادامه مطلب

انجام وجود اهل عالم عدم است

انجام وجود اهل عالم عدم است پایان سرور و راحت و ذوق غم است بسیار مکش در طلب راحت رنج کین جنس بسی عزیز و…

ادامه مطلب

یارم گره از کار بافغان نگشاد

یارم گره از کار بافغان نگشاد دلدار مراد من بفریاد نداد افغان که باو نکرد افغان اثری فریاد که کارگر نیامد فریاد

ادامه مطلب

گر طالب آرام دلی کام مجو

گر طالب آرام دلی کام مجو ور کام طلب می کنی آرام مجو دامیست جهان تو مرغی افتاده بدام آرام دل و کام درین دام…

ادامه مطلب

شمشاد که گشتست بقد تو اسیر

شمشاد که گشتست بقد تو اسیر می رفت پیت چو سایه ای ماه منیر خاک چمنش گر نشدی دامن گیر در آب بپایش ننهادی زنجیر

ادامه مطلب

در پرده شدی پرده فتاد از کارم

در پرده شدی پرده فتاد از کارم خون گشت روان و چشم گوهر بارم بگداخت تنم سوخت دل افگارم دریاب و گرنه می کشد غم…

ادامه مطلب

تا گشت دل زار ز دلدار جدا

تا گشت دل زار ز دلدار جدا شد طاقت و راحت از دل زار جدا از یار جدا نمی توان بود دمی چون زنده کسی…

ادامه مطلب

ای کرده بصد خون جگر جمع متاع

ای کرده بصد خون جگر جمع متاع آیا چه شود حال تو هنگام وداع با خلق نزاع از پی دنیا کم کن دنیا نه متاعیست…

ادامه مطلب

آن ماه که نور چشم اهل نظر است

آن ماه که نور چشم اهل نظر است هر لحظه بصورت دگر جلوه گر است مشکل که بیک حال بماند عاشق معشوق که هر زمان…

ادامه مطلب

یارب دل تیره ام منور گردان

یارب دل تیره ام منور گردان هر کار که باشدم میسر گردان روی دلم از غیر درت برگردان تا هست مقیم خاک این در گردان

ادامه مطلب

گفتم صنما مرا پریشان کردی

گفتم صنما مرا پریشان کردی قصد دل و دین غارت ایمان کردی گفتا ز منست مستی از ساغر نیست بر من به کمان ظلم بهتان…

ادامه مطلب

صد شکر که خاک طینتم یافت شرف

صد شکر که خاک طینتم یافت شرف افتاد مرا دامن اقبال بکف هر کس که نظری ز شاه اقلیمی یافت من فیض نظر یافتم از…

ادامه مطلب

داغ غم هجران تو در جان دارم

داغ غم هجران تو در جان دارم صد ناله ز داغ غم هجران دارم ای عمر که بی تو زندگی دشوارست غم کشت مرا از…

ادامه مطلب

تا دل ز غم هجرت پریشان نشود

تا دل ز غم هجرت پریشان نشود شایسته ذوق وصل جانان نشود در عالم نیست راحت بی محنت شرط است که تا این نشود آن…

ادامه مطلب

ای قصر وجودم باساس اخلاص

ای قصر وجودم باساس اخلاص سلطان محبت ترا خلوت خاص نفی روشت راه ضلال است و ظلام تقلید رهت طریق خیرست و خلاص

ادامه مطلب