فرشته ى رحمت

فرشته ى رحمت
چنين رسيد خبر بهر ما ز اهل خبر
كه زن فرشته ى رحمت بود در اين محضر
زن است مادر مردانِ نامور به جهان
زن است مايه ى جمعيت نژاد بشر
بسا زنان كه برازنده تر ز مردانند
بسا پسر كه ندارد كفايت دختر
چه عطيه است نكوتر ز عفت زن نيك
چه نعمت است فزون تر به دهر از مادر
محبتى كه خدا در وجود زن بنهاد
بُود به قلزم گيتى گرانترين گوهر
متاع زن كه همه عصمت و عفاف بود
غنيمتي ست در اين كاروان زود گذر
مدام عاجزه و دست و پا شكسته بود
ز بسكه بيخبر افتاده زن در اين كشور
عرب نمود اگر زنده دختران در گور
عجم بسوخت زن بيوه را پس از شوهر
فضانورد و اتوميك شكن، شميست و كميست
ژنى و نابغه و مخترع و هم داكتر
تمام اين همه اعطاى خير ميدانى
براى چيست نصيب ممالك ديگر؟
براى آنكه به ديگر ولا زن است خبر
زن است مالك عقل خود از همه بهتر
چه باغ ها كه به پا كرده اند در عالم
ز رشك آبله ى خود زنان كاريگر
ولى زن است در اينجا كلوخ چشمكدار
ولى زن است در اينجا كنيز خاك بسر
بلى، به نص كتاب خداى و دين مبين
نه پرده هست چنين چادرى به هيچ مقر
به حقِ حق كه گنه خيز و عشوه انگيز است
نزاكتى كه بدين برقع ها بود مضمر
چه پرده و چه حجابى كه اشتهاست تمام
برهنه تر بود هر زينتى كه لا اظهر
ز شوهران ترددپسند ميخواهم
كزين نمونه گرى ها كمى كنند حذر
حيات دخت و زن آنان كه سخره پندارند
چه ميدهند جوابى خداى در محشر
هزار مرتبه بهتر يكى سياه چادر
از اين فضيحت و اين برقع هاى شرم آور
احمد ضيا قاريزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *