‎نامردمى

‎نامردمى
‎دلم را سر بسر سودا گرفته
‎كه در زلف بتان ماوا گرفته
‎سياه زلفان او در پا فتاده
‎بلا بالاى او بالا گرفته
‎غم و درد و فغان و ناله و سوز
‎درين عالم مرا تنها گرفته
‎ازين سو پيكر مجنون به زنجير
‎از آنسو طرهء ليلا گرفته
‎ز بس نامردمى ديدم ز مردم
‎دلم از مردم دنيا گرفته
‎چرا از كوى او بيرون نيائى
‎ضيأ خارى ترا در پا گرفته
كمپوز ، آواز ، شعر استاد ضيا قاريزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *