‍ به اناری چقدر خونِ جگر خورد درخت

‍ به اناری چقدر خونِ جگر خورد درخت
سیب تا چیده نشد سنگ به سر خورد درخت
شیرهٔ جان خودش را به تو بخشید، ولی
آخر از دست تو بر شانه تبر خورد درخت
پی بارآوری خویش گهی مجبورٱ
جای باران حمل، شاشهٔ خر خورد درخت
یک وجب بود که گنجشک تن‌اش را لرزاند
خواست تا قد بکشد زخم دگر خورد درخت
جنگ، آتش، تبر و صاعقه، تاراج و لگد
همه جا با غضب حادثه برخورد درخت
باز هم با تن زخمی سرِ پا اِستاده
گر چه بسیار لگدها به کمر خورد درخت
قصهٔ تلخ درختان چه ملال انگیز است
بار و بر مال تو شد خون جگر خورد درخت
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *