گر دل برود با جان چه کنم، با چشم ترِ گریان چه کنم

گر دل برود با جان چه کنم، با چشم ترِ گریان چه کنم
یک‌سو غم دل، یک‌سو غم جان، با این چه کنم؟ با آن چه کنم؟
با این‌همه غم دلتنگ تو ام، گیتار بزن آهنگ تو ام
بیزارم از این آقای پزشک، دردم چو تویی درمان چه کنم
چندی‌ست که در جنجال تو ام، چون سایهٔ تو دنبال تو ام
تو دیر بمان من رفتنی‌ام، کفتر چو شود پرّان چه کنم
من خسته از این دنیای دو رو، دیوانه بیا چیزی تو بگو
قهر تو بِه از لطف دگران، من حرف بله قربان چه کنم
زاین بیش منه سر بر سر من، در خون منشان بال و پر من
والله خجلم از دست دلم، با این دل نافرمان چه کنم
نوروز شد و کو جام می‌ام، معشوقه کجاست دلتنگ وی‌ام
صد بار اگر گویم که خوشم، با اشک سرِ مژگان چه کنم؟
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *