قصیدهٔ ششم ایضاله

قصیدهٔ ششم ایضاله دوش مانا شنید فریادم کرد بیمار پرسشی بادم من هم از روی باد پیمایی نفسی با نسیم بگشادم با دلش رمزکی فرو…

ادامه مطلب

قصیدهٔ سوم ایضاله

قصیدهٔ سوم ایضاله فرستاد دریای فضل و هنر بدین خشک لب بحری از شعر تر روان کرد جویی ز بحر روان که دارد همی ز…

ادامه مطلب

قصیدهٔ در مدح شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی

قصیدهٔ در مدح شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی می بیاور ساقیا، تا خویشتن را کم زنیم کار خود چون زلف خوبان در هم و برهم…

ادامه مطلب

قصیدهٔ سیزدهم ایضاله

قصیدهٔ سیزدهم ایضاله ای باد برو، اگر توانی برخیز سبک، مکن گرانی بگذر سحری به کون جانان دریاب حیات جاودانی باری تو نه‌ای چو من…

ادامه مطلب

قصیدهٔ اول ایضاله

قصیدهٔ اول ایضاله طرب، ای دل، که نوبهار آمد از صبا بوی زلف یار آمد هان نظاره که گل جمال نمود هین تماشا که نوبهار…

ادامه مطلب

قصیدهٔ دوم در توحید

قصیدهٔ دوم در توحید ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته عکس نورت تابشی بر کن فکان انداخته نقشبند فطرتت نقش جهان انگیخته بر بساط لامکان…

ادامه مطلب

قصیدهٔ در مدح بهاء الدین زکریای ملتانی

قصیدهٔ در مدح بهاء الدین زکریای ملتانی روشنان آینهٔ دل چو مصفا بینند روی دلدار در آن آینه پیدا بینند از پس آینه دزدیده به…

ادامه مطلب

قصیدهٔ هشتم ایضاله

قصیدهٔ هشتم ایضاله قبلهٔ روی صوفیان بارگه صفای او سرمهٔ چشم قدسیان خاک در سرای او گوهر بحر اجتبا، مهر سپهر اصطفا یافته نور انبیا…

ادامه مطلب

قصیدهٔ پنجم ایضاله

قصیدهٔ پنجم ایضاله حبذا صفهٔ سرای کمال خوشتر از روی دلبران به جمال طیره از زلف او ریاض بهشت خجل از ذوق او نعیم وصال…

ادامه مطلب

قصیدهٔ نهم ایضاله

قصیدهٔ نهم ایضاله ای جلالت فرش عزت جاودان انداخته گوی در میدان وحدت کامران انداخته رایت مهر جمالت لایزال افروخته سایهٔ چتر جلالت جاودان انداخته…

ادامه مطلب

قصیدهٔ چهاردهم ایضاله

قصیدهٔ چهاردهم ایضاله یا رب، این بوی خوش ز گلستان آید؟ یا ز باغ ارم و روضهٔ رضوان آید یا صبا بوی سر زلف نگاری…

ادامه مطلب

قصیدهٔ فی مدح شیخ صدرالدین

قصیدهٔ فی مدح شیخ صدرالدین دل تو را دوست‌تر ز جان دارد جان ز بهر تو در میان دارد گر کند جان به تو نثار…

ادامه مطلب

قصیدهٔ چهارم در نعت رسول اکرم – ص

قصیدهٔ چهارم در نعت رسول اکرم – ص شهبازم و شکار جهان نیست در خورم ناگه بود که از کف ایام برپرم چون می‌توان ز…

ادامه مطلب

قصیدهٔ وصف کعبهٔ معظم

قصیدهٔ وصف کعبهٔ معظم حبذا صفهٔ بهشت مثال برترین آسمانش صف نعال مجلس نور و جلوه‌گاه سرور روضهٔ انس و بارگاه وصال بیت معمور او…

ادامه مطلب

قصیدهٔ چهارم ایضاله

قصیدهٔ چهارم ایضاله طاب روح النسیم بالاسحار این دورالندیم بالادوار؟ در خماریم کو لب ساقی؟ نیم مستیم کو کرشمهٔ یار؟ طره‌ای کو؟ که دل درو…

ادامه مطلب

قصیدهٔ هفتم ایضاله

قصیدهٔ هفتم ایضاله هنوز باغ جهان را نبود نام و نشان که مست بودم از آن می که جام اوست جهان به کام دوست می…

ادامه مطلب

قصیدهٔ در نعت رسول اکرم – ص

قصیدهٔ در نعت رسول اکرم – ص عاشقان چون بر در دل حلقهٔ سودا زنند آتش سودای جانان در دل شیدا زنند تا به چنگ…

ادامه مطلب

قصیدهٔ یازدهم ایضاله

قصیدهٔ یازدهم ایضاله ای رخت مجمع جمال شده مطلع نور ذوالجلال شده عاشق روت لم‌یزل گشته شاکر خوت لایزال شده ذروهٔ عرش و قسوهٔ ملکوت…

ادامه مطلب

قصیدهٔ در مدح شیخ عزیزالدین محمد الحاجی

قصیدهٔ در مدح شیخ عزیزالدین محمد الحاجی اگر وقت سحر بادی ز کوی یار در جنبد دل بیمار مشتاقان ز هر سو زار در جنبد…

ادامه مطلب

قصیدهٔ در مدح شیخ حمیدالدین احمد واعظ

قصیدهٔ در مدح شیخ حمیدالدین احمد واعظ ای صبا جلوه ده گلستان را با نوا کن هزاردستان را بر کن از خواب چشم نرگس را…

ادامه مطلب

قصیدهٔ دهم ایضاله

قصیدهٔ دهم ایضاله منم ز عشق سر از عرش برتر آورده به زیر پای سر نه فلک درآورده به بحر نیستی از بیخودی فرو رفته…

ادامه مطلب

قصیدهٔ دوازدهم ایضاله

قصیدهٔ دوازدهم ایضاله دلا در بزم عشق یار، هان، تا جان برافشانی که با خود در چنان خلوت نگنجی، گر همه جانی چو گشتی سر…

ادامه مطلب

قصیدهٔ دوم ایضاله

قصیدهٔ دوم ایضاله یا نسیم خوش بهار وزید یا صبا نافهٔ تتار دمید یا سحر باد بوی جان آورد یا سر زلف یار در جنبید…

ادامه مطلب