قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

كساني خوشبخت هستند كه فكر و انديشه شان بسوي چيزي غير از خوشبختي خودشان است. (نامشخص)

عشق، پيوسته هست، ماييم كه گسسته‌ايم. (لئوبوسكاليا)

تسخير يك كشور بزرگ از تسخير قلب كوچك زن آسانتر است. (ناپلئون بناپارت)

كج خلقي، شامگاه آشفتگي است. (نامشخص)

عشق، جهان را از چشم ديگري به ما مي‌شناساند و از اين راه، ما را به گسترده‌تر كردن چشم‌اندازمان مي‌خواند. (لئوبوسكاليا)

تصميم ها فقط آغاز يك ماجرا هستند. وقتي كسي تصميمي مي گيرد، خود را در جرياني تند پرتاب مي كند كه او را به سوي…

كتاب بايد در اشتياق كلك [ =ني ]، مركب و ميز تحرير باشد، اما معمولاً كلك [ =ني ]، مركب و ميز تحرير مشتاق كتاب…

عشق، خطاي آشكار فرد در تمايز يك آدم عادي از ديگر آدمهاي عادي است. (جرج برنارد شاو)

تعريف كردن يعني اقرار [ = گواهي ]، چيزي كه ديگران دوست دارند بشنوند چيزي نيست كه ديگران بگويند و آنها تعريف كنند. (فرناندو پسوا)

كاميابي به سراغ كساني خواهد رفت كه در پي پيشرفت هستند، نه كساني كه به آن نياز دارند يا فقط مي‌خواهند از مواهب [=دهش‌هاي] آن…

عشق را با گفتن اين كه زمان ندارم، از خود مَران، شتابنده‌ترين راه دريافت عشق، ابراز آن است، كوتاهترين راه از دست دادن عشق، پايدار…

تغيير را بايد به عنوان يك قانون پذيرا باشي، نه به عنوان يك قانونگذار. (نامشخص)

كاري كه گرگ به زور مي كند، روباه با حيله انجام مي دهد. (مثل انگليسي)

عشق راستين، عشقي است متين و حكيمانه كه جستار آن، نظم [=سامان] و زيبايي است. (افلاطون)

تفاوت سكه و ايده در اين است كه اگر شما يك سكه و من هم يك سكه داشته باشم و سكه هايمان را با هم…

كامرواترين افراد در زندگي، كساني هستند كه همواره در پي ياد دادن دانسته هاي خود و آوردن ديگران به دنبال خويشند. (ريچارد تمپلر)

عشق زماني كه شما را مي پرورد، شاخ و برگ فاسد شده را هرس مي كند. (جبران خليل جبران)

تك تك سربازان پيش از ورود به جنگ بايد بدانند كه مبارزه ي كوچك آنها چقدر در پيروزي نهايي موثر است و چگونه موفقيت مبارزه…

كاري كه بايد انجام گيرد، چشم‌براه آسايش و استراحت كارگر نمي‌شود. (افلاطون)

عشق عبارت است از اشتياق به دست آوردن خوبي براي هميشه. (افلاطون)

تلاش كنيد، زندگي را نه مانند دشمن، بلكه در قالب يك دوست و رقيب تمريني ببينيد؛ اگر انعطاف پذير باشيد، تفريح خواهيد كرد و اگر…

كارهاي بزرگ، تنها از انسانهاي بزرگ ساخته است و انسانهاي بزرگ، زماني بزرگ مي شوند كه خودشان بخواهند. (شارل دوگل)

عشق، لذتي است همراه با تصوير يك علت خارجي. (اسپينوزا)

تلويزيون از دايره خانواده، نيم دايره درست مي كند. (لوتار اشميت)

كار ما نمايانگر قابليت هاي ما است. (گوته)

عشق، مزيت دو فردي است كه همواره سبب رنج و اندوه يكديگر مي شوند. (نامشخص)

تمام تأكيد من نه بر نامها كه بر افعال است؛ تا مي تواني از نامها دوري كن. اين كار در زبان امكان پذير نيست، اما…

كار خوب و كيفيت بالا امري تصادفي نيست، بلكه نتيجه اراده مصمم، تلاش صادقانه و اجراي ماهرانه است؛ نشانه انتخاب گزينه عاقلانه از بين گزينه…

عشق، نور است كه هرچه را در مسيرش قرار بگيرد – از جمله قلبها را – از خود روشن مي سازد. (باربارا دي آنجليس)

تمام هنرها برادر يكديگرند؛ هريك از هنرها بر هنرهاي ديگر روشنايي مي افكند. (فرانسوا ولتر)

كار كردن با هم براي خير و خوشي مشترك و همگاني از هر چيزي بهتر است. (جواهر لعل نهرو)

عشق همچون توفان سرزمين غبار گرفته، وجود را پاك مي كند و [ در پي آن ] انگيزه رشد و باروري روزافزون مي گردد. (ارد…

تمركز در معناي درست كلمه، توانايي دقت و توجه ذهن روي يك موضوع واحد است. (نامشخص)

هر اندازه چيزي را بارزتر درك كنيم، بيشتر جنبه‌ي “بايد” پيدا مي‌كند و ما را در اقدام به هر كاري، بهتر راهنمايي مي‌كند. (آبراهام مازلو)

عشق ورزيدن، بر زبان آوردن آن است. عشق يعني خواندن كتاب دل ديگري، تا آن را همان گونه كه مي ستانيم هديه كنيم. (كريستين بوبن)

تندبادها و امواج، همواره در كنار سزاوارترين دريانوردان هستند. (نامشخص)

هر اقدام بزرگ ابتدا محال به نظر مي رسد. (توماس كارلايل)

عشق، ويژگي والا و پنهان عاشق را آشكار مي كند، يعني همان ويژگي هاي نادر و استثنايي را و به اين ترتيب، معشوق به آساني…

تنها آرمانهاي بزرگ است كه به ما بينشي فرا دنيوي مي دهد. (ارد بزرگ)

هدف و شور و اشتياق خود را در زندگي پيدا كنيد. (جك كانفيلد)

عطش قدرت، خطرناك ترين پديده خود سري مدير است. (برتراند راسل)

تنها با اشخاص موافق نشست و برخاست كنيم، چرا كه هيچ كس نياز به مخالف ندارد. (نامشخص)

هدف بدون برنامه، پنداري بيش نيست. (ناتانيل براندن)

علت اينكه ما از موسيقي خوشمان مي آيد اين است كه در دنياي رؤياهاي خود فرو مي رويم. سرشت هاي عالي، موسيقي را دوست مي…

تنها برنامه ي متنوع تلويزيوني، برنامه ي گزارش وضعيت هوا است. (نامشخص)

هدف نهايي زندگي، دانش نيست، كردار است. (نامشخص)

عمري را هدر دادم تا بفهمم فهميدن همه چيز لازم نيست. (نامشخص)

تنها چاره نفرت، جدايي است. (مثل آفريقائي)

هدف از زندگي كردن بر روي زمين اين است كه جان بايد رشد كند، بنابراين رشد كنيد! با انجام دادن كاري كه درست است. (نامشخص)

عيبهاي ديگران را نبايد با انگشت كثيف نشان داد. (مثل ايتاليائي)