زلفکان تومگر عطارند

زلفکان تومگر عطارند کاینهمه مشک به دامان دارند مشت موئی نه فزونند از بو گوئی از مشک دو صد خروارند گر بگوئیم که مشکند خطاست…

ادامه مطلب

بس که ای زلف عنبرین موئی

بس که ای زلف عنبرین موئی عنبر افشان وعنبرین بوئی گفتمت مشک چین خطا گفتم که تو صد مشک چین به هر موئی درشکنجی وپیچ…

ادامه مطلب

به گلشن شد وزان باد خزانم

به گلشن شد وزان باد خزانم شکست افسوس شاخ ارغوانم مرا رخ سرخ تر از ارغوان بود شد ازغم زردتر از زعفرانم مگر روئینه تن…

ادامه مطلب

ز زلف بی‌قرار یار دارم دل پریشان‌تر

ز زلف بی‌قرار یار دارم دل پریشان‌تر ز مار زخم دارم بر خود از اندوه پیچان‌تر به بخت خود به روز خود به حال خود…

ادامه مطلب

در مرثیه بر شهیدان کربلا

در مرثیه بر شهیدان کربلا از دست ظلم شمر ستمگر به کربلا گریان شدند مؤمن و کافر به کربلا هرگز کسی ندیده و نشنیده در…

ادامه مطلب

رود خون امسال شد جاری به فارس

رود خون امسال شد جاری به فارس الفت شه نیست پنداری به فارس چون بلا پرسد کجا نازل شوم سوی اوحکم آید از باری به…

ادامه مطلب

وداع شاه شهید با اهل حرم

وداع شاه شهید با اهل حرم بر ذوالجناح شد چو شه بی‌سپه سوار گفتی که آفتاب عیان شد ز کوهسار کلثوم در برابرش آمد علم…

ادامه مطلب

قوت اگر نیستت ز شیر وشکر

قوت اگر نیستت ز شیر وشکر قوت روح هست خون جگر کف بود جام آبخور گر نیست جام بلور یا پیاله زر در و گوهر…

ادامه مطلب