هوس مملکت چرا نبود

هوس مملکت چرا نبود بعد ازین هر گدا و تونی را که به جای خلیفه در بغداد بنشاندند کازرونی را

ادامه مطلب

نفس من اگر چه جانبخش است

نفس من اگر چه جانبخش است جگرم غرق خون چو مشک بود گرچه دریا به ابر آب دهد لب دریا همیشه خشک بود

ادامه مطلب

عقل را گفتم که عمری پیش ازین چوپانیان

عقل را گفتم که عمری پیش ازین چوپانیان گردن از گردون گردان از چه می‌افراشتند این زمان آخر چرا زین سان جدا از خان مان…

ادامه مطلب

شتر وابچه دیار عرب

شتر وابچه دیار عرب کرد قیتولهای مردم پر نفس من نیز رغبتی می‌کرد گفتم ای نفس فی السلامه مر شتر وابچه عرب چه کنی مه…

ادامه مطلب

دیگر آن است که محبوب جهان سقری شاه

دیگر آن است که محبوب جهان سقری شاه آمد از بندگی شاه که می‌فرماید رو بگو بنده دیرینه ما سلمان را که بخواه از کرمم…

ادامه مطلب

خسروا این امیر کرمان چند

خسروا این امیر کرمان چند کفن خود چو کرم پیله تند خیل کرمان تو مورگیر و ملخ با سلیمان و ملک او چه زند آفرین…

ادامه مطلب

جهان مجد و معالی رشید دولت و دین

جهان مجد و معالی رشید دولت و دین زهی به جاه و جمال تو چشم جان روشن به فیض ابر کفت بحر و بر چنان…

ادامه مطلب

به حق المعرفت هر کس چه داند کازر و نی را

به حق المعرفت هر کس چه داند کازر و نی را منش دانم بد اندیشی است بد نفسی بد آموزی سیه کاری سیه ماری سیه…

ادامه مطلب

ای وزیری که فلک حلقه به گوش در توست

ای وزیری که فلک حلقه به گوش در توست خود فلک را چه دری بهتر ازین می‌باید پرتو رای تو را دید خرد گفت مرا…

ادامه مطلب

ای خداوندی که هر روز از درت

ای خداوندی که هر روز از درت مژده فتحی دگر می‌آیدم درگرفت از دولتت کارم چو شمع این زمان پروانه‌ای می‌بایدم

ادامه مطلب

آنکه از کبر، یک وجب می‌دید

آنکه از کبر، یک وجب می‌دید از سر خویش تا به افسر هور وانکه می‌گفت شیر معرکه‌ام دولت شاه ساخت او را کور قوت الظهر…

ادامه مطلب

وزیرا جهان قحبه بی وفاست

وزیرا جهان قحبه بی وفاست تو را زین چنین قحبه‌ای ننگ نیست برون زین فراخی دگر را بخواه خدای جهان را جهان تنگ نیست

ادامه مطلب

می که نفع است درو در خوردست

می که نفع است درو در خوردست گرچه بیش از همه بدنام و دنی است خار کو ما در گلبرگ طری است ز آنچه آزار…

ادامه مطلب

فراز تخت معانی چو کوس فضل زنم

فراز تخت معانی چو کوس فضل زنم سبق ز جمله اقران خود مرا باشد عنایت و کرمت گر شود پذیر فتار سپهر در صدد بندگان…

ادامه مطلب

شبی زبان فصاحت ز منهیان خرد

شبی زبان فصاحت ز منهیان خرد سوال کرد غرض آنکه مدتی است مدید که بر خلاف طباع زمانه می‌بینم که حصن ملک حصین است و…

ادامه مطلب

دیگر از خرج پرو دخل کمش چندی قرض

دیگر از خرج پرو دخل کمش چندی قرض هست و فرض است که قرض غرما باز دهد بنده را غیر در شاه دری دیگر نیست…

ادامه مطلب

خسرو یم یمین امیر علی

خسرو یم یمین امیر علی صورت رحمت علی علیم ای مزین به مدحتت اقلام وی مرفه به دولتت اقلیم هم جناب تو با ستاره قرین…

ادامه مطلب

جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم

جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم که خاک پای تو را چاکرست آب حیات ز حزم و عزم تو آن لاف می‌زنیم دایم…

ادامه مطلب

بلقیس ثانی ای که صد پایه رای تو

بلقیس ثانی ای که صد پایه رای تو بالای دست را بعه آسمان نشست لطفت به آستین کرم پاک می‌کند گردی که گرد دامن آخر…

ادامه مطلب

ای مرغ جان طلب کن ازین آتشین قفس

ای مرغ جان طلب کن ازین آتشین قفس راه برون شدن که تو را هم قفس نماند زان دوستان خاصی که دیدید در دیار دردا…

ادامه مطلب

ای خداوندی که از دریای خاطر دم به دم

ای خداوندی که از دریای خاطر دم به دم در ثنایت عقدهای در مکنون آورم هر زمان بهر عروس مدحت از کان ضمیر قطه‌ای چون…

ادامه مطلب

از آبله جرب تن من

از آبله جرب تن من شاخی است که غنچه گشت بارش هر عضوی و صد هزار غنچه هر غنچه و صد هزار خارش

ادامه مطلب

وجیه دین محمد امیر اسماعیل

وجیه دین محمد امیر اسماعیل که رزق خلق خدا را کف تو گشت کفیل گشاده است ز دست تو دجله احسان چنانچه چشمه زمزم ز…

ادامه مطلب

مردم چشم وزارت، مرکز دور وجود

مردم چشم وزارت، مرکز دور وجود زبده ارکان و انجم حاصل کون و مکان خلق او را معجز عیسی و مریم در نفس دست او…

ادامه مطلب

قوی و بزرگ و سرافراز و سرخ رو ناگه

قوی و بزرگ و سرافراز و سرخ رو ناگه به آرزوی تو برخاستم ز مسکن خویش چو در جناب تو آمد شدم دراز کشید برفت…

ادامه مطلب

شاها وزرایی که امینان امیرند

شاها وزرایی که امینان امیرند بی وجه مرا در پی خود چند دوانند بودند بران عزم که مرسوم رهی را امسال نرانند و کنون نیز…

ادامه مطلب

دیدن خواجگان بلایی بود

دیدن خواجگان بلایی بود بنده عمری ازین بلا می‌جست ناگهانش به علت رمدی دولتی داد اتفاقی دست رفت در کنج خانه‌ای تاریک دیده دربست و…

ادامه مطلب

خسرو شمس و غرب شمس الدین

خسرو شمس و غرب شمس الدین بر همه سروران تویی مخدوم در دولت ز تو شده مفتوح مکرمت بر وجود تو مختوم صاحب سیف و…

ادامه مطلب

تا مادر زمانه بتایید نه پدر

تا مادر زمانه بتایید نه پدر آیین وضع و حمل ولادت نهاده است وین مهد لاجوردی افلاک را خرد آرایش از جواهر جرام داده است…

ادامه مطلب

ایا کریم نهادی که پیش نعمت تو

ایا کریم نهادی که پیش نعمت تو همه خزائن کان خاک خان نمی‌ارزد دو قرص چرخ که خواننده ما و خورشیدش به سفره کرمت بر…

ادامه مطلب

ای وزیری که دلت همت اگر در بندد

ای وزیری که دلت همت اگر در بندد گره عقد ز ابروی فلک بگشاید قدم همت تو تارک کیوان سپرد چنبر طاعت تو گردن گردون…

ادامه مطلب

ای جوانبختی که در ایام عدلت باد صبح

ای جوانبختی که در ایام عدلت باد صبح دختران غنچه را تعلیم مستوری دهد گر صبای روضه خلقت وزد در بادیه بعد از آن خار…

ادامه مطلب

آصف ثانی رشیدالحق والدین آنکه هست

آصف ثانی رشیدالحق والدین آنکه هست آسمان عکسی ز روی عالم آرای شما صاحبا از ماجرای حال خود من شمه‌ای عرض خواهم داشت بر رای…

ادامه مطلب

یا رب این قوم چه دم سرد و چه افسرده

یا رب این قوم چه دم سرد و چه افسرده که به دم سردی و افسردگی از دی بترند خیر قوم همه شان خواجه علاالدین…

ادامه مطلب

من که باشم که شوی رنجه به پرسیدن من

من که باشم که شوی رنجه به پرسیدن من این چنین لطف و کرم هم ز شما برخیزد پادشاهی تو هم عذر تو خواهه ورنه…

ادامه مطلب

عاشثی شمعا از آن رو چون منت

عاشثی شمعا از آن رو چون منت چهره‌ای زردست و چشم اشک پاش ورنه‌ای عاشق چرا بی علتی هر شبی بیماری و صاحب فراش عادتی…

ادامه مطلب

شاها یقین که مدح و ثنای تو برترست

شاها یقین که مدح و ثنای تو برترست زانها که در سواد دل و دفتر آمده است شاها بیان حال مفصل نمی‌کنم درد مفاصل است…

ادامه مطلب

دیدمش دوش رخ تراشیده

دیدمش دوش رخ تراشیده گفتم ای جان و دل که روی تو خست گفت مشاطه بهر چشم بدان خالی از وسمه بر رخم می‌بست عرضم…

ادامه مطلب

خدایگانا چو شد اشارتت که رهی

خدایگانا چو شد اشارتت که رهی به ملک فارس به تحصیل وجه زر برود گمان بنده نبود آنکه بعد چندین سال ز درگهت به چنین…

ادامه مطلب

پناه زمره اسلام تاج دولت و دین

پناه زمره اسلام تاج دولت و دین زهی خرد ز وجود تو کسب کرده کمال ز طبیب خلق تو باشد دماغ عقل سلیم ز حسن…

ادامه مطلب

بر آستان رفیع خدایگان جهان

بر آستان رفیع خدایگان جهان سپهر کوه و قار آفتاب ابر عطا ستاره لشکر خورشید رای گردون قدر سکندر آیت جمشید ملک دارا را خدایگان…

ادامه مطلب

ای وزیری که گر ز کلک تو ابر

ای وزیری که گر ز کلک تو ابر داشتی مایه در چکانیدی گر عیال کف تو گشتی آز از گداییش وارهاندی بر تو گر نیستی…

ادامه مطلب

ای خداوندی که پیش طبع فیاضت سحاب

ای خداوندی که پیش طبع فیاضت سحاب بی‌حیا شخصی بود گر دعوی رادی کند مرکب عزمت به هر میدان که برخیزد ز جا گوی خاکی…

ادامه مطلب

یک حدیثم یادگارست از پدر

یک حدیثم یادگارست از پدر کای پسر چون حاجتی افتد تو را همت از صاحب دلی کن التماس پس به صاحب دولتی بر التجا

ادامه مطلب

مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین

مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح هرآنچه بر دل خصمت گذشته کج بوده مگر به…

ادامه مطلب

طریق نیست سفارش به آسمان کردن

طریق نیست سفارش به آسمان کردن که سایه بر سر سکان ربع مسکون دار نه عادت است به خورشید درد سر بردن که رحمتی کن…

ادامه مطلب

شاها مرا به اسبی موعود کرده بودی

شاها مرا به اسبی موعود کرده بودی در قول پادشاهان قیلی مگر نباشد اسبی سیاه پیرم دادند و من برآنم کاندر جهان سیاهی زان پیرتر…

ادامه مطلب

دین پناها کی روا باشد که خلق از مستزاد

دین پناها کی روا باشد که خلق از مستزاد ملک و اسباب و زن و فرزند را مرهون کنند سخت می‌ترسم ازین معنی که خاص…

ادامه مطلب

خدایگان وزیران ملک آصف عهد

خدایگان وزیران ملک آصف عهد زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد غبار ادهم کلک تو عنبر اشهب غلام سنبل خلق تو سوسن آزاد ز…

ادامه مطلب

پادشاها هر چه گوید پادشه باشد صواب

پادشاها هر چه گوید پادشه باشد صواب همگان را آن سخن مبذول باید داشتن التماسی کردی از من که التماسی کن ز من التماس شاهخ…

ادامه مطلب