در مدح سلطان محمدبن سلطان محمود گوید

در مدح سلطان محمدبن سلطان محمود گوید مرا سلامت روی تو باد ای سرهنگ چه باشدار بسلامت نباشد این دل تنگ دلم به عشق تو…

ادامه مطلب

در مدح شمس الکفات احمد بن الحسن میمندی

در مدح شمس الکفات احمد بن الحسن میمندی گفتم گلست یا سمنست آن رخ و ذقن گفتا یکی شکفته گلست و یکی سمن گفتم در…

ادامه مطلب

در مدح یمین الدولة سلطان محمود بن سبکتگین گوید

در مدح یمین الدولة سلطان محمود بن سبکتگین گوید ای ملک گیتی گیتی تر است حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست در خور تو…

ادامه مطلب

درمدح وزیر زاده جلیل ابوالفتح عبدالرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید

درمدح وزیر زاده جلیل ابوالفتح عبدالرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید برفت یار من و من نژند و شیفته وار بباغ رفتم با درد…

ادامه مطلب

نیز در مدح شمس الکفاة ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی وزیر گوید

نیز در مدح شمس الکفاة ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی وزیر گوید تاخم می را بگشاد مه دوشین سر زهد من نیست شد و توبه…

ادامه مطلب

در تهنیت مهرگان و مدح عضد الدوله امیر یوسف

در تهنیت مهرگان و مدح عضد الدوله امیر یوسف مهرگان رسم عجم داشت به پای جشن اوبود چو چشم اندربای هر کجا در شدم از…

ادامه مطلب

در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین

در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین دوش همه شب همی گریست به زاری ماه من آن ترک خوبروی حصاری برد و بناگوش سایبانش همی…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابواحمد محمدبن محمود غزنوی گوید

در مدح امیر ابواحمد محمدبن محمود غزنوی گوید ای دل تو چه گویی که زمن یاد کند یار پرسد که چگونه ست کنون یار مرا…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمود بن ناصر الدین

در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمود بن ناصر الدین سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان…

ادامه مطلب

در ستایش سلطان مسعود غزنوی گوید

در ستایش سلطان مسعود غزنوی گوید بدین خرمی و خوشی روزگار بدین خوبی و فرخی شهریار چنان گشت گیتی که ما خواستیم خدایا تو چشم…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابوبکر حصیری گوید

در مدح خواجه ابوبکر حصیری گوید دل آن ترک نه اندر خور سیمین بر اوست سخن او نه ز جنس لب چون شکر اوست با…

ادامه مطلب

در مدح خواجه بزرگ و عذر تفصیر خدمت

در مدح خواجه بزرگ و عذر تفصیر خدمت ای رسانیده مرا حشمت و جاه تو به جاه فضل و کردار تو بگرفته ز ماهی تا…

ادامه مطلب

در مدح سلطان محمود بن سبکتگین غزنوی

در مدح سلطان محمود بن سبکتگین غزنوی با من به شابهار به سر برد چاشتگاه ماه من آنکه رشک برد زود و هفته ماه گفت:…

ادامه مطلب

در مدح عارض سپاه محمودی ابوبکر عمید الملک قهستانی

در مدح عارض سپاه محمودی ابوبکر عمید الملک قهستانی پشت من بشکست همچون پر شکن زلفین یار اشک من بیجاده گون و چشم من بیجاده…

ادامه مطلب

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا چو رای عاشقان گردان چو طبع…

ادامه مطلب

درمدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین و ذکر فتوحات او گوید

درمدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین و ذکر فتوحات او گوید سال و ماه نیک و روز خرم و فرخ بهار بر شه فرخنده پی…

ادامه مطلب

نیز در مدح سیدالکفاة خواجه ابوعلی حسنک وزیر گوید

نیز در مدح سیدالکفاة خواجه ابوعلی حسنک وزیر گوید باری ندانمت که چه خو داری ای پسر تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر…

ادامه مطلب

در تهنیت عید و مدح سلطان محمود غزنوی

در تهنیت عید و مدح سلطان محمود غزنوی ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه بر من آمد خورشید نیکوان از راه چو چین کرته بهم…

ادامه مطلب

در مدح امیر یوسف سپاهسالار

در مدح امیر یوسف سپاهسالار ای پسر! جنگ بنه، بوسه بیار این همه جنگ و درشتی به چه کار جنگ یکسو نه و دلشاد بزی…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود گوید

در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود گوید نبود عاشقی امسال مر مرا در خور کنون که آمد بر خط نهاد باید سر مرا تو…

ادامه مطلب

در مدح ابوبکر عمید الملک قهستانی عارض لشکر گوید

در مدح ابوبکر عمید الملک قهستانی عارض لشکر گوید ای غالیه کشیده ترا دست روزگار باز این چه غالیه ست که تو برده ای بکار…

ادامه مطلب

در صفت باغ نو و کاخ ومجلس و دریاچه کاخ سلطان محمود گوید

در صفت باغ نو و کاخ ومجلس و دریاچه کاخ سلطان محمود گوید بفرخنده فال و بفرخنده اختر به نو باغ بنشست شاه مظفر بروز…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسین میمندی

در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسین میمندی زمانه رغم مرا ای به رخ ستیزه ماه خطی کشید بر آن عارض سپید سیاه گمانش آن…

ادامه مطلب

در مدح خواجه حسین بن علی گوید

در مدح خواجه حسین بن علی گوید دلم همی نشود بر فراق یار صبور همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور اگر فراق بخواهد دل…

ادامه مطلب

در مدح سلطان محمود بن ناصر الدین گوید

در مدح سلطان محمود بن ناصر الدین گوید بخندد همی باغ چون روی دلبر ببوید همی خاک چون مشک اذفر بسبزه درون لاله نو شکفته…

ادامه مطلب

در مدح عضد الدوله امیر ابو یعقوب یوسف سپهسالار گوید

در مدح عضد الدوله امیر ابو یعقوب یوسف سپهسالار گوید دی چو دیوانه بر آشفت و به زه کرد کمان پیش او باز شدن جز…

ادامه مطلب

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین بگذرانیدی سپاه از رود هایی کز قیاس ژرف دریا باشد اندر جنب آن هر یک…

ادامه مطلب

درمعنی عشق گوید

درمعنی عشق گوید مرا، دی عاشقی گفت ای سخنور میان عاشق و معشوق بنگر نگه کن تا چه باید هر دوانرا وزین دو کز تو…

ادامه مطلب

این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است پار آن اثر مشک نبوده ست پدیدار امسال دمید آنچه همیخواست دلم پار بسیار دعا…

ادامه مطلب

در تهنیت ولادت پسری از امیر ابویعقوب یوسف برادرسلطان محمود

در تهنیت ولادت پسری از امیر ابویعقوب یوسف برادرسلطان محمود سپیده دم که هوا بر درید پرده شب بر آمد از سرکه روز با ردای…

ادامه مطلب

در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین سپاهسالار

در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین سپاهسالار ای ترک دگر خیره غم روزه نداری کز کوه برون آمدآن عید حصاری گریک مه پیوسته به…

ادامه مطلب

در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصرالدین سبکتگین

در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصرالدین سبکتگین تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب گه ز دل در…

ادامه مطلب

در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود

در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود ماه فروردین از گنج گهر یافت مگر که بیاراست همه روی زمین را به گهر…

ادامه مطلب

در ذکر وفات سلطان محمود و رثاء آن پادشاه گوید

در ذکر وفات سلطان محمود و رثاء آن پادشاه گوید شهر غزنین نه همانست که من دیدم پار چه فتاده ست که امسال دگرگون شده…

ادامه مطلب

در مدح خواجه ابوبکر حصیری عبدالله بن یوسف سیستانی ندیم گوید

در مدح خواجه ابوبکر حصیری عبدالله بن یوسف سیستانی ندیم گوید چند روزست که از دوست مرا نیست خبر من چنین خامش و جان و…

ادامه مطلب

در مدح خواجه جلیل عبدالرزاق بن احمدبن حسن میمندی

در مدح خواجه جلیل عبدالرزاق بن احمدبن حسن میمندی ز آفتاب جدا بود ماه چندین شب همی دوید بگردون بر آفتاب طلب خمیده گشته ز…

ادامه مطلب

در مدح سلطان محمود غزنوی گوید

در مدح سلطان محمود غزنوی گوید مهرگان آمد و سیمرغ بجنبید از جای تا کجا پرزند امسال و کجا دارد رای وقت آن شد که…

ادامه مطلب

در مدح عضد الدوله امیر یوسف برادر سلطان محمود

در مدح عضد الدوله امیر یوسف برادر سلطان محمود همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال چو یار من نبود وین حدیث بود محال…

ادامه مطلب

در مدح یمین الدوله سلطان محمود غازی غزنوی

در مدح یمین الدوله سلطان محمود غازی غزنوی عید عرب گشادبه فرخندگی علم فرخنده باد عید عرب برشه عجم سلطان یمین دولت و پیرایه ملوک…

ادامه مطلب

نیز در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین

نیز در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین آن کمر باز کن بتا ز میان زین غم و وسوسه مرا برهان من در…

ادامه مطلب