هر دم بدلم فرخ بتی می آرد

هر دم بدلم فرخ بتی می آرد کارم ز بتان رواج و رونق دارد جز عاشقی بتان نخواهم ورزید فکرم اینست گر خدا بگذارد

ادامه مطلب

کار دو جهان ز عشق دارد رونق

کار دو جهان ز عشق دارد رونق در عشق گرفته است این نظم نسق بی عشق نمی توان بمقصود رسید عشق است طریق مستقیم ره…

ادامه مطلب

سوز دل خود می کنی اظهار ای شمع

سوز دل خود می کنی اظهار ای شمع زین جرم بکشتنی سزاوار ای شمع گر می خواهی نیابی آزار ای شمع زنهار زبان خود نگه…

ادامه مطلب

حکم ازلم اسیر رفتار تو کرد

حکم ازلم اسیر رفتار تو کرد حیران لب و واله گفتار تو کرد آیا چه دهد جواب من روز جزا آن کس که مرا چنین…

ادامه مطلب

بنمود رخت بنفشه باغیست مگر

بنمود رخت بنفشه باغیست مگر شد انجمن افروز چراغیست مگر جا کرد خیال خال تو در دل و جان جان و دل من بسوخت داعیست…

ادامه مطلب

ای ریخته خونم بدو چشم خونریز

ای ریخته خونم بدو چشم خونریز ناکرده ز خون ناحق من پرهیز تیز از دل سخت گشته تیغ مژه ات تیغیست بلی ز سنگ می…

ادامه مطلب

از سخت دلی بر دل این محنت کش

از سخت دلی بر دل این محنت کش آتش زده با قول رقیب آن مهوش گویا که رقیب است پی سوختنم سنگی که برآورد ز…

ادامه مطلب

هر دلبر پر جفا که در عالم هست

هر دلبر پر جفا که در عالم هست از روی وفاست ناصح عاشق مست در منع هوا رسم جفا عاشق را کافیست ز دلبران نصیحت…

ادامه مطلب

کار دلم از عشق تو انجام نیافت

کار دلم از عشق تو انجام نیافت جانم بلب آمد از لبت کام نیافت در عشق تو نیست مبتلایی که چو من هرگز راحت ندید…

ادامه مطلب

سادات که نور دیده و تاج سرند

سادات که نور دیده و تاج سرند با فضل و نسب زبده نوع بشرند باید که ز راه راست بیرون نروند چون امت جد خویش…

ادامه مطلب

حسنت که ز کاکل علم افراشته است

حسنت که ز کاکل علم افراشته است مویی ز کمال لطف نگذاشته است معلوم شد ای ماه که در قسمت حسن قسام ازل با تو…

ادامه مطلب

پیوسته فلک با قران اختر

پیوسته فلک با قران اختر می سوزد داغ بر دل اهل نظر تا شام و سحر را بمدار آوردست شامی بمراد کس نکردست سحر

ادامه مطلب

ای دل بگذر ز تنگنای این کاخ

ای دل بگذر ز تنگنای این کاخ آهنگ فنا کن که فضاییست فراخ مگذار که در حدیقه تنگ چنین نخل املت هر طرف اندازد شاخ

ادامه مطلب

ابنای زمان که در جهانند همه

ابنای زمان که در جهانند همه از جور زمانه در فغانند همه هر یک به هوس عاشق کاری شده است بی عشق نیند عاشقانند همه

ادامه مطلب

هر چند که خواستیم از دوست مراد

هر چند که خواستیم از دوست مراد بر وعده در امید بر ما نگشاد در دهر بسازیم بمحنت امروز چون وعده راحت بقیامت افتاد

ادامه مطلب

فریاد که دور فلک شعبده باز

فریاد که دور فلک شعبده باز کردست بروی ما در شعبده باز هر شعبده اش ز حیله خالی نیست تا چیست مراد او درین شعبده…

ادامه مطلب

ز اشکم غم یار می توان کرد قیاس

ز اشکم غم یار می توان کرد قیاس آتش ز شرار می توان کرد قیاس داغ دل پنهان جگر سوز مرا از ناله زار می…

ادامه مطلب

چون لاله پریرم آتشی در دل بود

چون لاله پریرم آتشی در دل بود دی داد نوید سنبلت باد درود امروز برو آب زن ای گل بگذار فردا چو بنفشه خیزد از…

ادامه مطلب

بخرام که بینم قد رعنای ترا

بخرام که بینم قد رعنای ترا نظاره کنم چهره زیبای ترا مستانه بپای تو نهم هر دم سر بر دیده کشم خاک کف پای ترا

ادامه مطلب

ای دل اگرت هوای این درگاه است

ای دل اگرت هوای این درگاه است بگذر ز وجود خود که سد راه است نفی خود و اثبات خدا باید کرد این معنی لا…

ادامه مطلب

از سیمبران وفا ندیدم هرگز

از سیمبران وفا ندیدم هرگز وز باغ وفا گلی نچیدم هرگز با آنکه کشیده ام همه عمر جفا از کوی وفا پا نکشیدم هرگز

ادامه مطلب

نگشاد بپرسش من آن دلبر لب

نگشاد بپرسش من آن دلبر لب کام دل من نداد آن شکر لب مقصود نشد میسر از دولت وصل وز شوق رسید دل بجان جان…

ادامه مطلب

فریاد ز دست فلک سفله نواز

فریاد ز دست فلک سفله نواز شه زاده بمنت و گدا زاده بناز نرگس ز برهنگی سرافکنده به پیش صد پیرهن حریر پوشیده پیاز

ادامه مطلب

سودای سر زلف تو دارم همه شب

سودای سر زلف تو دارم همه شب اینست سبب که بی قرارم همه شب چون شمع بیاد مهر رویت تا صبح می سوزد دل در…

ادامه مطلب

چون کلک ازل زد رقم نقش نگار

چون کلک ازل زد رقم نقش نگار بر پرده چشم من ز لوح رخ یار خال رخ یار و مردم چشم مرا انگیخت ز یک…

ادامه مطلب

آیین وفا ز ماه رویان مطلب

آیین وفا ز ماه رویان مطلب آسودگی از عربده جویان مطلب رسم بدی از بدان طمع دار ولی آثار نکویی ز نکویان مطلب

ادامه مطلب

ای در دل ما ز ذوق قرب تو نشاط

ای در دل ما ز ذوق قرب تو نشاط علم تو محیط هستی ماست محاط فرمان تو کارخانه فطرت را هر لحظه برنگی دگر افکند…

ادامه مطلب

هر دل که غم عشق نهان است درو

هر دل که غم عشق نهان است درو لذتهای همه جهان است درو جسمی که درو نیست دل غمزده قبریست که مرده نهان است درو

ادامه مطلب

عمریست که باز عشق یارست مرا

عمریست که باز عشق یارست مرا دل در غم عشق بی قرارست مرا گشتست گره گشای کارم غم عشق با غیر غم عشق چه کارست…

ادامه مطلب

روزی که ز هر چه هست آثار نبود

روزی که ز هر چه هست آثار نبود وز خواب عدم زمانه بیدار نبود نورم شرر نار و گلم خار نداشت من بودم و یار…

ادامه مطلب

چون دید مرا مایل زلف و خط و خال

چون دید مرا مایل زلف و خط و خال افکند نظر سوی من آن طرفه غزال جمعیت حال داشتم چشم رسید دیوانه شدم مرا پریشان…

ادامه مطلب

ای نخل ریاض کامرانی قلمت

ای نخل ریاض کامرانی قلمت خضر ره روشنی سواد رقمت امید که دیده رمد دیده ما روشن شود از سرمه خاک قدمت

ادامه مطلب

ای حلم تو طالب رضای همه کس

ای حلم تو طالب رضای همه کس حاصل شده از تو مدعای همه کس شد بر همه کس فرض دعای تو که هست در ضمن…

ادامه مطلب

ماییم که نیست هیچ کس همدم ما

ماییم که نیست هیچ کس همدم ما ما در غم کس نه ایم و کس در غم ما نی ما خبر از مردم عالم داریم…

ادامه مطلب

کام دل زار ما روا کن یارب

کام دل زار ما روا کن یارب توفیق سخن نصیب ما کن یارب ما را به ازین سخن سرا کن یارب گویا بثنای مصطفا کن…

ادامه مطلب

دور از رخ او نمی کنم رغبت باغ

دور از رخ او نمی کنم رغبت باغ دارم ز تماشای گل و لاله فراغ ترسم که خلد بسینه ام از گل خار آتش فکند…

ادامه مطلب

چون برگ گلست روی نیکوی تو خوش

چون برگ گلست روی نیکوی تو خوش چون سنبل تر سلسله موی تو خوش چون خلق فرشته و پری خوی تو خوش ای خوی تو…

ادامه مطلب

ای معرفتت وسیله خلقت ما

ای معرفتت وسیله خلقت ما لطف تو خمیر مایه طینت ما لازم شده طاعت تو بر ذمت ما با آنکه تو بی نیازی از طاعت…

ادامه مطلب

ای زلف تو سرمایه رسوایی ما

ای زلف تو سرمایه رسوایی ما عشق تو بهار گل شیدایی ما رخسار تو شمعیست که می افروزد از پرتو او چراغ بینائی ما

ادامه مطلب

نقاش ازل که صورت یار کشید

نقاش ازل که صورت یار کشید نقش و خال و زلف و رخسار کشید از بهر ظهور معنی آن صورت را بر دیده طالبان دیدار…

ادامه مطلب

عمرم بطلب کاری صانع بگذشت

عمرم بطلب کاری صانع بگذشت در حیرت آثار صنایع بگذشت گر عمر گذشت نیست افسوس مرا افسوس ز عمریست که ضایع بگذشت

ادامه مطلب

دنیا نه مقام ذوق و عیش و طرب است

دنیا نه مقام ذوق و عیش و طرب است عیش و طرب و ذوق درو بس عجب است هرگز نرسیدست بمطلوب کسی هرکس که دروست…

ادامه مطلب

چشمی بگشا حال دل زارم بین

چشمی بگشا حال دل زارم بین خون ریختن دیده خونبارم بین با خنجر غمزه سینه ام را بشکاف داغ غم خود بر دل افکارم بین

ادامه مطلب

ای ملک تو فارغ از شریک و وارث

ای ملک تو فارغ از شریک و وارث و آن ملک همین قدیم و باقی حادث جز ذات قدیم تو ندارد مطلق تکوین مکونات عالم…

ادامه مطلب

ای بر همه عالم در احسان تو باز

ای بر همه عالم در احسان تو باز اولی بتو عرض راز و اظهار نیاز گر تو ننوازی که نوازد ما را ما بنده تویی…

ادامه مطلب

مشتاق وصال تو کسی نیست که نیست

مشتاق وصال تو کسی نیست که نیست حیران جمال تو کسی نیست که نیست بد حال ز حال تو کسی نیست که نیست خالی ز…

ادامه مطلب

عمریست که از بنفشه و سنبل باغ

عمریست که از بنفشه و سنبل باغ دادست مرا دولت وصل تو فراغ روشن شده از نظاره چشم تو چشم تر گشته ببوی چین زلف…

ادامه مطلب

در صورت اگر طالب معشوق و مییم

در صورت اگر طالب معشوق و مییم در معنی ازین طریق محظوظ کییم زهاد چنان که می نمایند نیند ما نیز چنان که می نماییم…

ادامه مطلب

جمعی که درین بساط هستند همه

جمعی که درین بساط هستند همه از باده جام جهل مستند همه هر یک غرضی را بت خود ساخته اند اینست سخن که بت پرستند…

ادامه مطلب

ای مشک اسیر گیسوی خم بخمت

ای مشک اسیر گیسوی خم بخمت عنبر مسکین خط مشکین رقمت سر تا قدمت تمام حسنست و جمال سر تا قدمم فدای سر تا قدمت

ادامه مطلب