تو در منی اگرچه ز من‌دور رفته یی

تو در منی اگرچه ز من‌دور رفته یی
چون کوکبی به کنج سما جا گرفته یی
با داستان غمگین و درد آورین خود
قلب فرشته گان خدا را شکسته یی

آن قامت رسای تو در نور خیال من
آرام و با وقار و چنان سرو ، روشن است
آن نور درخشان تو ای کوکب منیر
رویای زندگی ست و معراج گلشن است

و یاد آن صدا …که در گوش می سرود
اشعار ناب ناب و غزل های یکه تاز
و قلب مهربان که مملو ز عشق بود
دنیای شعر بود و سخن های دلنواز

دردا که فصل سرد و باد های سردتر
با خشم بی حساب وزیدند سوی تو
بردند تو را و من یک عمری به انتظار
تا روزی باد صبح بیارد بوی تو

بی تو نه لانه بود دگر لانه ای قدیم
بی تو نه عیدی بود نه عیدانه ای قدیم
بی تو نه من منم نه این چرخ برخودست
بی تو همین سرود ز دیوانه ای قدیم

مزار شریف

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *