جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیرم به

جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیرم به
که چون دور از تو خواهم ماند باری گر بمیرم به
روا باشد که چون یادت دهند از حال من گویی
گذاریدش که گر هرگر نیاید ضمیرم به
شدم دیوانه از شوقت جهان خواهم زدن برهم
بزنجیرای پری رخسار اگر سازی اسیرم به
ز خوبان دیدم ناگه برآید سر بشیدایی
اگر در کنج محنت سر ز زانو برنگیرم به
ببرم من منه اهلی عبیر وعود بر آتش
چو دل می‌سوزد از بویش ز صد عود و عبیرم به
اهلی شیرازی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *