چنان به پیش فلک نالم از غمت شب‌ها

چنان به پیش فلک نالم از غمت شب‌ها

که خون دل می‌چکد از دیده‌های کوکب‌ها

چو بسته خون دلم را به خویش می‌آرد

برای خنده گشایم اگر ز هم لب‌ها

نگاه برق گذارش چو شمع دل‌ها گشت

شرار شعلهٔ آهم شده است کوکب‌ها

دلم ز سختی ره ناله می‌کند چو جرس

که سنگ راه طلب گشته است مطلب‌ها

نمی‌کشم دم گرمی به کام دل جویا

ز ترس ریزش این آبگینهٔ قالب‌ها

جویای تبریزی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *