عشق آمد و کرد عقل غارت

عشق آمد و کرد عقل غارت

ای دل تو به جان بر این بشارت

ترک عجبی است عشق دانی

کز ترک عجیب نیست غارت

شد عقل که در عبارت آرد

وصف رخ او به استعارت

شمع رخ او زبانه ای زد

هم عقل بسوخت هم عبارت

بر بیع و شرای عقل می خند

سودش بنگر ازین تجارت.

نجم الدین رازی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *