ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه

ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه
خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه‌به‌خانه
هرکس به زبانی سخن عشق تو راند
عاشق به سرود غم و مطرب به ترانه
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
افسونِ دل افسانهٔ عشق است، دگر نه
باقی، به جمالت، که فسون است و فسانه
تقصیرِ «خیالی» به امید کرم توست
باری! چو گنه را به از این نیست بهانه
خیالی بخارایی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *