نیستی که ببینی

نیستی که ببینی
این اقیانوس را
این کوه را
این قلب را
بر روی سینه ام
چقدر سنگینی می کند

نیستی که ببینی
چقدر رود چشمانم
انارستان خشک لب هایم را
سیراب می کند

نیستی که ببینی
غروب دل تنگم را
زندان بی روزنه ی تنگم را
چقدر غریبم بی تو
چقدر برگ ریخته ی بیدم بی تو

عاقله قریشی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *