بودای بامیان دلِ ما شکسته است

بودای بامیان دلِ ما شکسته است
زردشتِ بلخِ بامیِ جان، خار و خسته است
مانیِ مهر مائده‌ی رنگ رفته‌یی‌ست
مزدای عشق مزدکِ در خون نشسته است
البرزِ سینه خانه‌ی صد کرگسِ غم است
سیمرغ شور و شوق از این لانه جَسته است
صف بسته دیوِ سوگ و سیاهی ز هر طرف
پیوند ما و سور و سعادت گسسته است
در چاهِ يأس رُستمِ مغمومِ زنده‌گی
درگیرِ روزگارِ بد و ناخجسته است
هفتاد خوانِ خوف و خطر پیش روی ماست
اسفندیارِ بختِ وطن چشم بسته است

صادق عصیان

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *