ساقیا می ده و نمی کم گیر

ساقیا می ده و نمی کم گیر
وز سر زلف خود خمی کم گیر
گر به یک دم بمانده‌ای در دام
جستی از دام پس دمی کم گیر
رو که عیسی دلیل و همره تست
ره همی رو تو مریمی کم گیر
عالمی علم بر تو جمع شدست
علم باقیست عالمی کم گیر
ز کما بیش بر تو نقصان نیست
چون تو بیشی ز کم کمی کم گیر
بم گسسته ست زیر و زار خوشست
زحمت زخمه را به می کم گیر
گر سنایی غمی‌ست بر دل تو
یا غمی باش یا غمی کم گیر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *