مضمون جنگ مانده برش رنج ميبرد

مضمون جنگ مانده برش رنج ميبرد
شاعر براي شعر ترش رنج ميبرد
باغي‌كه پيش چوب شكن گريه ميكند
چون زخم خورده از تبرش رنج مي برد
مثل مسافري كه به ايران رسيده است
از درد و محنت سفرش رنج ميبرد
حالش شبيه مرغ قفس پاي بند كه
بشكسته‌است بال و پرش رنج مي برد
اینجا کسی‌ اگر به خدا ناله كرده است
از ناله‌های بی اثرش رنج می برد
بچه جدا ز مادر و مادر جدا ازاو
از هجر توته‌ي جگرش رنج ميبرد
دانشوران فراری و هر فرد فرد ما
از روزگار در بدرش رنج ميبرد
از شاخه‌هاي باروش مَي نچيد تاك
تاكِ شكسته از ثمرش رنج ميبرد

شاعر زبطن غصه و اندوه سر كشيد
شاعر زدرد دور و برش رنج ميبرد
شهلا دانشور

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *