او را کُشتم

او را کُشتم
به سزایی انسان بودنش
سنگ زدم
به سزایی
بهار گوارایی نفس هایش که بوی عشق می داد
کُشتم او را
و این تصاویر
در بدن لخت ریگزار ها نقش بست
بی رنگ
و
آواز سنگ ها را
تاریخ
موسیقیِ
مرگ
بخشید
در سرزمین
تاریک
فراموشی

شگوفه باختری

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *