تیغ خون آلود خود دارد که جلاد تو کیست
ساختی کارم به یک پرسش که در کارت که بود
سخت پرکاری نمیدانم که استاد تو کیست
لب کنی شیرین و پرسی کیست چون بینی مرا
بندهام یعنی نمیدانی که فرهاد تو کیست
گر عیاذبالله از رازی که میپوشم ز تو
برفتد این بوده روزی ، مرد بیدار تو کیست
گر خروشان نیستی وحشی ز درد بیکسی
چیست این فریاد و در کنج غم آباد تو کیست