ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من

ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من
به آب خویش می گردد، چو گرداب آسیای من
به معراجی رسانیده ست سروت سرفرازی را
که ترسم کوته افتد طره ی آه رسای من
نمی دانم به دام کیستم، لیک این قدر دانم
که در خون زد گلستان را صفیرآشنای من
به ازکثرت نمی باشد دلیلی راه وحدت را
نماید هر سر خاری، چراغی پیش پای من
گشاید شاهد مقصودم، آغوش اجابت را
حزین از سینهٔ چاک است محراب دعای من
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *