شکر خدا که باز رسیدی کنار من

شکر خدا که باز رسیدی کنار من
ای گلشن امید من و نو بهار من
سروی تو تا قدم بنهد در حریم دل
دنیا بهشت میشود و سبزه زار من
بوی تو تازه میکند این فکر خسته را
آرامشِ روح و دلِ بی قرار من
لعل ترا به بوسه ای خود گرم تر کنم
ای ساغر و صبوح و میء خوشگوار من
در این جهان چشم بسویت گشوده ام
دنیای آرزوی من هستی، نگار من
جز تو که عشق اولی و آخر منی
با دیگری کی بشود بسته تار من
بعد از خدا، من ز خدا خواستم ترا
یعنی که تا جهان بُوَد هستی بکار من
از شهر دل بسوی تو محمود رو کند
سرو روان و لعبتی آیینه دار من

چهارشنبه 25 جدی 1392 هجری آفتابی
که برابر میشود به 15 جنوری 2014 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *