گوهر معنی به لب آورد ادب سنجیدگان

گوهر معنی به لب آورد ادب سنجیدگان
شام اینجا گشت روشن از سخن فهمیدگان
خاک صحرای جنون پیوست با خلد برین
آرزو ها شد میسر بر جبین ساییدگان
ارض گیتی را نسیم عشق در آغوش کرد
آسمان فرش قدم گردید بر غمدیدگان
کی بود انصاف میگویند فلک را پایه نیست
از دعا دارد ستون ای بیخبر نادیدگان
تا گربیان میدرد گل اشک ماتم در قفاست
در کمین باد باشد گلشن خندیدگان
سعی پا برجاست اما خلق را دست تهیست
آفت هر جا پیشتر آید به دامن چیدگان
مرد و زن را شرم باشد زیور ملک خودی
می شود رسوای عالم از حیا ببریدگان
کو دلی گز داغ محرومی نباشد دردمند
این جهان یکسر بود ویرانه ی رنجیدگان
تا کجا محمود بغض سینه ات را نشکنی
کمتر اینجا خوار گردد بیشتر نالیدگان

سه شنبه ۱۲ حمل ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به اول اپریل ۲۰۱۴ میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *