مزن انگشت بر داغ دل من

مزن انگشت بر داغ دل من
دلم سوراخها دارد چو غربال
به ياد روی تو باشم شب و روز
دهم خيرات بر نام تو هر سال
ز دنيا جانب عقبا پريدي
مرا از غم نمودی بی پر و بال
فراموشت نخواهم کرد يکدم
به دنيا زنده باشم گر دوصد سال
لب و دندان تو چون آيدم ياد
دل من می شود کنگال کنگال
به خود باليده می کردم تماشا
چو می کردی تو با ياران وليبال
به دوران حياتت شاد بودم
به عيش و نوش با ساز سُر و تال
نشان پاکدامانيت اين بود
نبود هرگز سر و کارت به ارذال
خدا داند که آن ساعت چه ديدم
که پوشاک تنت را برد غسال
ز حالم عشقری پرسيدنت چيست؟
الف بودم، ز غم گرديده ام دال
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *