تویی در آیینه من نیز در برابرِ تم

تویی در آیینه من نیز در برابرِ تم
نه در برابر تم؛ بلکه نصف دیگر تم
تو برکه‌ای و منم ماهی قزل‌آلا
حیات من به تو بند است صدقه‌ی سر تم
نشسته‌ام لب ساحل، تو دانی و دریا
مرا به حال خودم واگذار، نوکر تم
تو شهر امن و امانی، پناهجو بسیار
قبول کن که در این جمع حلقه‌ی در تم
خدا نصیب کند صلح و عاشقی زیباست
اگر که جنگ شود پیشمرگ و عسکر تم
چه جای بحث و جدل‌های منطق‌الطیر است
ز بام خویش مپرّان که من کبوتر تم

اگرچه بین قبایل هزار کشمکش است
بیا تو خواهر من باش؛ من برادر تم
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *