آنشال سبز و روسری ارغوانیات
گل بودی و گلاب شدی، با هزار شوق
میکرد ابر و باد و فلک باغبانیات
حالا پس از بهار به پاییز همچنان
جاریست در قبیلهی ما گلفشانیات
پاییز فصل دیگر نقاشی خداست
چیزی شبیه چهرهی رنگینکمانیات
ه ه ه
یکباره باز نخل طلا شد درخت من
پاییز جان! از آمدن ناگهانیات
ما هر دو زخمخورده دو شاعر دو عاشقیم
جانم فدای یک دو نفس همزبانیات
ای فصل پر ترنم باران خوش آمدی!
اینک هزار خرمن گل مژدهگانیات
یحیا جواهری