در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم

در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم
شمع فانوسم نفس در پرده گاهی می کشم
گر چه از مشق جنون افتاده ام چون خامه باز
کار هر جا بر سر افتد مد آهی می کشم
صحبت خلق است مجنون مرا بر دل گران
خویش را از کام شیران در پناهی می کشم
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *