آنان که خاک را

آنان که خاک را تمام دلم دوست داردت، تمام تنم خواستار توست بیا و به چشم قدم گذار ، که این همه در انتظار توست…

ادامه مطلب

آتش دور

آتش دور ای که چون صدف ما را، در کنار پروردی با گهر فروشانم، از چه آشنا کردی؟ گرم شد ز سوز من، محفل طرب…

ادامه مطلب

نیمه شب

نیمه شب آبشار بلند، چون مسواک تن به دندان صخره ها می زد رشته های سپید سیمینش بر تن صخره ها جلا می زد سنگ…

ادامه مطلب

نامهٔ شکوفه

نامهٔ شکوفه از عمر، چون غروب، زمانی نمانده است وز جور ِ‌ شام تیره امانی نمانده است چون شبنم خیال به گلبرگ یاد ِ یار…

ادامه مطلب

لبخند

لبخند بر لب یار شوخ دلبندم خفته لبخند گرم زیبایی خنده نه ، بر کتاب عشق و امید هست دیباچهٔ فریبایی خنده نه، دعوتی ست‌…

ادامه مطلب

گفت و گو

گفت و گو تازگی چه خبرها ؟کهنه هم خبری نیست جز گرفتن و بستن ، کار تازه تری نیست شور و شوق و تحرک ؟…

ادامه مطلب

فردا

فردا فردا همیشه می تازد، یک روز پیش تر از من من می دوم به دنبالش، اومی کند حذر ازمن فردا چه گونه معنایی ست؟تا…

ادامه مطلب

صبر کن ماه دیگر

صبر کن ماه دیگر مزد کار سخت طاقت سوز را از پی یک ماه، آوردم به چنگ با دلی از آرزو سرشار و گرم سوی…

ادامه مطلب

ستاره در ساغر

ستاره در ساغر صفحهٔ خیالم را نقش آن کمان ابروست این سر بلاکِش را کج خیالی از این روست چشم و روی او با هم…

ادامه مطلب

رقص شیطان

رقص شیطان آمدی و آمدی و آمدی نرم گشودی در کاشانه را خنده به لب، بوسه طلب، شوخ چشم شیفته کردی دل دیوانه را سایه…

ادامه مطلب

در آشیان

در آشیان جوجه هایم! نغمه خوانی ها کنید د رکنارم شادمانی ها کنید باز هم بوی بهار آورده باد آشیان را غرق گل ها کرده…

ادامه مطلب

چشم شوم

چشم شوم دوستان! دست مرا باید برید! دشنه یی! تا درد خود درمان کنم نقش چشمی درکف دست من است همتی! کین نقش را پنهان…

ادامه مطلب

پونهٔ وحشی

پونهٔ وحشی ستاره بی تو به چشمم شرار می پاشد فروغ ماه به رویم غبار می پاشد خدای را! چه نسیم است این که بر…

ادامه مطلب

بازیچه

بازیچه دیشب به یاد روی تو سر کردم آن شکوهٔ نیافته پایان را در دامن خیال تو بگشودم از چشم ، چشمه های خروشان را…

ادامه مطلب

اگر دردی نباشد

اگر دردی نباشد اگر دستی کسی سوی من آرد گریزم از وی و دستش نگیرم به چشمم بنگرد گر چشم شوخی سیاه و دلکش و…

ادامه مطلب

آتش دامنگیر

آتش دامنگیر ز شب نیمی گذشت و پرتو ماه به کنج کلبه ام ناخوانده سر زد سپیدی بر سیاهی های جانم ز نو نقشی دگر…

ادامه مطلب

نیلوفر آبی

نیلوفر آبی کاش من هم، همچو یاران، عشق یاری داشتم خاطری می خواستم یا خواستاری داشتم تا کشد زیبا رخی بر چهره ام دستی ز…

ادامه مطلب

نازک تن

نازک تن با آن که از صفا چو بهاری نشسته ام پنهان ز چشم ها به کناری نشسته ام تا شهسوار من رسد و خیزم…

ادامه مطلب

لعنت

لعنت خواب و خیالی پوچ و خالی ، این زندگانی بود و بگذشت دوران به ترتیب و توالی، سالی به سال افزود و بگذشت هر…

ادامه مطلب

گرهٔ کور

گرهٔ کور نیستم باده تا نشاط مرا بِرُبایی ز جام و نوش کنی نیستم شعله تا لهیب مرا با نفس های خود خموش کنی نیستم…

ادامه مطلب

غنچهٔ راز

غنچهٔ راز چهره ام تازه چو برگ گل ناز است هنوز نگهم غنچهٔ نشکفتهٔ راز است هنوز به درنگی دل ما شاد کن، ای چنگی…

ادامه مطلب

شعله های خشم وطن

شعله های خشم وطن گر شعله های خشم وطن، زین بیشتر بلند شود ترسم به روی سنگ لحد ، نامت عجین به گند شود پر…

ادامه مطلب

سپیدار

سپیدار این حریفان همه هرجایی و پستند و تو نه کم ز پتیاره و پتیاره پرستند و تو نه این گدایان به تمنّای جُوی سیم…

ادامه مطلب

دیدار

دیدار چه می بینم ؟ خدایا ! باورم نیست تویی : همرزم من !‌ هم سنگر من چه می بینم پس از یک چند دوری…

ادامه مطلب

در آفتاب پشت پرچین

در آفتاب پشت پرچین کبوتر جان، کبوتر جان، کبوتر تنت مرمر، نُکت مرجان، کبوتر بزن بالی که برخیزد نسیمی که دارم آتشی بر جان، کبوتر….

ادامه مطلب

چرا

چرا چرا رفتی، چرا؟- من بی قرارم به سر، سودای آغوش تو دارم نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟ ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟ نه هنگام…

ادامه مطلب

پولاد آبدیده

پولاد آبدیده جفای خلق و غم روزگار دیده منم وزین دو، رشتهٔ پیوند خود بریده منم شبم که سینهٔ من پرده دار اسرار است به…

ادامه مطلب

باز هم

باز هم بیا بیا که به سر ،‌ باز هم هوای تو دارم به سر هوای تو دارم ، به دل وفای تو دارم مرا…

ادامه مطلب

افسون

افسون گفتم:«به جادوی وفا، شاید که افسونش کنم» آوخ که رام من نشد، چونش کنم، چونش کنم؟ از دل چرا بیرون کنم، این غم که…

ادامه مطلب

آتش تمنا

آتش تمنا هوای وصل و غم هجر و شور مینا مُرد برو!برو! که دگر هر چه بود در ما مُرد لب خموش مرا بین که…

ادامه مطلب

نوازش های چشمان کبودش

نوازش های چشمان کبودش ببین عمری وفادار تو بودم دلم جز با تو پیوندی نبسته چه سازم؟ نقش عشقی تازه چندی ست به خلوتگاه پندارم…

ادامه مطلب

میراث

میراث آرام بگیر طفل من ، آرام وین شادی ی کودکانه را بس کن بنگر که ز درد ، پیکرم فرسود بیدردی بیکرانه را بس…

ادامه مطلب

لاله های سرخ

لاله های سرخ گر سرو را بلند به گلشن کشیده اند کوتاه پیش قد بت من کشیده اند زین پاره دل چه ماند که مژگان…

ادامه مطلب

گریز

گریز من می گریزم از تو و از عشق گرم تو با آنکه آفتاب فروزندهٔ منی ای آفتاب عشق نمی خواهمت دگر هر چند دلفروزی…

ادامه مطلب

غرور

غرور سال ها پیش ازین به من گفتی که «مرا هیچ دوست می داری؟» گونه ام گرم شد ز سرخی ی ِ شرم شاد و…

ادامه مطلب

شراب

شراب بودم شراب ناب به مینای زرنگار مستی ده و لطیف و فرح بخش و خوشگوار رنگم به رنگ لالهٔ خود روی دشت ها بویم…

ادامه مطلب

سبزهٔ گمشده

سبزهٔ گمشده گر چه با آینهٔ خویی سر کار تو نبود با من این سنگدلی نیز قرار تو نبود غرق خون شد دل من، جام…

ادامه مطلب

دو رنگی

دو رنگی همچو نور، از چشمم، رفتی و نمی آیی بی تو دیدهٔ جان را، بسته ام ز بینایی تا زمن شدی غافل، سرزدم به…

ادامه مطلب

دختر ترنج

دختر ترنج محبوبِ من! نگاه دو چشم تو آشوب زای و وسوسه انگیزست مطبوع و دلپذیر و طرب افزاست خورشید گرم نیمهٔ پاییزست از روزن…

ادامه مطلب

جیب بر

جیب بر هیچ دانی ز چه در زندانم ؟ دست در جیب جوانی بردم ناز شستی نه به چنگ آورده ناگهان سیلی ی سختی خوردم…

ادامه مطلب

بی شکیب

بی شکیب نامه ام را به من باز ده- وای!… آنچه در او نوشتم، فریب است کی مرا عشقی و آتشی هست؟ کی مرا از…

ادامه مطلب

باغ مهتاب

باغ مهتاب دیشب، ای بهتر ز گل! در عالم خوابم شکفتی شاخ نیلوفر شدی در چشم پر آبم شکفتی ای گل وصل از تو عطرآگین…

ادامه مطلب

افسانهٔ پری

افسانهٔ پری خفته در من دیگری، آن دیگری را می شناس چون ترنجم بشکن آنگه آن پری را می شناس من پری هستم به افسون…

ادامه مطلب

یک دامن گل

یک دامن گل چون درخت فروردین، پرشکوفه شد جانم دامنی ز گل دارم، بر چه کس بیفشانم؟ ای نسیم جان پرور، امشب از برم بگذر…

ادامه مطلب

نیک آشنا

نیک آشنا خواهم چو راز پنهان، از من اثر نباشد تا از نبود و بودم، کس را خبر نباشد خواهم که آتش افتد، در شهر…

ادامه مطلب

موریانهٔ غم

موریانهٔ غم خندهٔ شیرین من ،‌ ریا و فریب است در دل من موج می زند غم دیرین چهرهٔ شادان من ثبات ندارد داروی تلخم…

ادامه مطلب

گو آفتاب برآید

گو آفتاب برآید آیات مصحف عشقم، کس خواندنم نتواند وان کس که مدعیم شد ، غیر از دروغ نخواند چونان سیاوش پاکم ، از دود…

ادامه مطلب

گرفتند

گرفتند قلم چرخید و فرمان را گرفتند ورق برگشت و ایران را گرفتند به تیتر (شاه رفت) اطلاعات توجه کرده کیهان را گرفتند چپ و…

ادامه مطلب

غبار ماه

غبار ماه ندیده ام گلی و غنچه ای به دامن خویش چه خیر دیده ام از سِیر باغ و گلشن خویش غبارِ ماهم و دامان…

ادامه مطلب

شراب نور

شراب نور ستاره دیده فروبست و آرمید بیا شراب نور به رگ های شب دوید بیا ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت گل…

ادامه مطلب